Wednesday, December 10, 2003

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Tuesday, December 02, 2003


حالا که این وبلاگ بیچاره رو به خاطر دری وری گفتن از خواب خوش زمستونی چند لحظه بیدار کردم بذار اینم بگم

عالیــــــــــــــــــــــــجناب کرم دوباره مینویسه.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Monday, December 01, 2003


عرض شود که من قصد ندارم دوباره در اینجا رو وا کنم
اما یه چیزی رو باید بگم
ممکنه خیلی ها هنوز جریان کلاغ سیاه یادشون بیاد
از میون این بعضی ها، احتمالا بعضی ها یادشون میاد که چه کسایی هیزم بیار معرکه بودن و هر روز آتیش خودکشی کلاغ سیاه رو سوزناک تر میکردن
هر کی نمیدونست اونا چه کولی های آب زیر کاه و موذی هستن قطعا به نظریه های جدید و امیدوار کننده ای راجع به عواطف قرن جدید میرسید
خلاصه میکنم
چند روزه که کلاغ سیاه برگشته
اوه شوخی میکنین؟!
واقعا انتظار داشتین آذر و قاصدک داد و بیداد کنن و از اینکه احساساتشون به بازی گرفته شده زمین و زمون رو به هم بریزن؟ ــ این درست همون کاریه که واسش ساخته شدن ــ
نه نه نه، لطفا انقدر شوخ نباشین

من چند ساعت پیش یه کامنت برای آذر گذاشتم، و اون کامنت منو پاک کرد
شوخی نکنین! انتظار داشتین کار دیگه ای بکنه؟ مثلا به مغزش فشار بیاره و از استعدادهای هنری زیادی که همه ی ما در اون زن پاچه پاره سراغ داریم استفاده کنه و منو له کنه؟
نه نه نه، اگه یه کم باهوش باشین میتونین به راحتی دور این گزینه خط قرمز بکشین

نه این آدمایی که اسمشونو بردم ارزش روده درازی دارن، نه من حوصله ی این کارو دارم
کامنتی که برای آذر گذاشتم این بود:

یکی بود، یکی نبود
چند تا پیرزن گل و گنده بودن، که دهن های گشادی داشتن
خیلی دلشون میخواست که یه روزی دست جمعی دهن های گشادشونو وا کنن و یه "هـــــــــــــــــــــــــــــــاه" گنده به افتخار چشمه ی جوشان دانایی و بلند نظریشون راه بندازن.
اما هیچ وقت پیش نیومده بود، واسه همینم رویای اون "هاه" مدت ها بود که توی دلشون مونده بود
هر موقع که فیلم های خصوصی که تو گرد همایی های شبانه از شهناز تهرانی گرفته بودن نگاه میکردن، بیشتر مصمم میشدن که دست به یه کار بزرگ بزنن

تا اینکه یه روز بوی سیر و تخم مرغ گندیده و هر آشغالی که فکرشو بکنی همه ی وبلاگستونو برداشت.
فکر میکنین این بو چی بود؟

1- کامیون ویژه ی حمل آشغال وسط راه چپ کرده بود؟
2- خدا قهرش گرفته بود و ریده بود رو دنیا؟
3- دماغ همه ی اهالی شهر با همدیگه مشکل پیدا کرده بود؟

نه نه، دوستان عزیزم،
این بو چیزی نبود جز یه تصمیم
آذر و قاصدک تصمیم گرفته بودن که یه سلیطه بازی حسابی اونم از نوع اروتیکش راه بندازن
قرار بود که کلاغ سیاه مرحوم، هر شب به خواب یکی از اونا بره، اونم با اسب سیاه بالدار، و شنلی که به نشان پیروزی در هوا تکون میخوره
کلاغ افسانه ای هر شب به خواب یکی از این پیر زن های گل و گنده ی دهن گشاد بو گندو میرفت، و کمی کلیتوریسشون رو تحریک میکرد
البته نه به طور کامل، فقط کمی این کارو میکرد
در حدی که اون ها فردا صبح که از خواب بلند میشن، با یک دنیا شهوت و احساس نا تمومی به وبلاگشون حمله کنن و آه و اوه درخوری سر بدن

کثافت های آشغال
خالقزی های نکبت و روشن فکر من که ندای آدم بودنتون کون خر مش حسن رو پاره کرده
هرگز فراموشتون نمیکنیم
شما برای همیشه فهرمان خواهید ماند.

پ.ن: با تشکر ویژه ازخورشید خانوم عزیز که خرما پخش میکردن، البته ایشون به دلیل کمی سن نمیتونن جز قهرمانا محسوب بشن، و این در حالی است که ما فکر میکنیم بی گناه و ساده لوح هم هستند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Saturday, October 11, 2003


خدافظ شما

روابط عمومی پادگان آلیسون
گروهبان کلگ





Will he ever jump
?




Casse (original complet)-Nolwenn Leroy
Download it








Les eternelles-Patricia Kaas
Download it


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Thursday, October 09, 2003


از وبلاگ کاموا:

وقتی صبح بیدار میشم و 10 دقیقه از وقت لنز گذاشتن کم میکنم که چشمامو بذارم رو هم،اما بیدار باشم و غلط بزنم
روز خوبی رو شروع کردم


دیدی بعضی چیزا که برای خودت خیلی متفاوته ، با کلی آب و تاب تعریف میکنی بعد میگه خوب؟!
حالا
تو تاکسی بودیم دستت دور شونم بود و بازوم داشت کیف میکرد و همه سنسورهای جذبی رو حواله داده بودم به بازوم.چشمام رو هم بسته بودم بعد...
بعد
بعد
یه ذره
فقط یه ذره پاتو تکون دادی
هر چی خواستی بگو فقط نگو خوب!

یه چیز دیگه هم بود هی تو کلم می چرید! چی بود؟؟!



58 centimeters ;-)



این روزها همه هفت تیر میرن،
ولی من هنوز بولوار پیاده میشم
این یعنی چی حالا؟


اگه بخوام یه کاری(1) رو انجام بدم
قبلش باید بشینم(2) به خودم حالی کنم که این یه بازی ساده و یه وقت گذرونی دل بخواهه
همین مساله ی ساده و فرمالیته رو اگه به خودم حالی نکنم، امکان نداره کاری رو شروع کنم، و اگه شروع کردم تموم کنم
خیلی جالبه ها!

پ.ن:

1- یه کاری یعنی دقیقا هر کاری:
ارتباط انسانی، یاد گرفتن، دانشگاه رفتن، کتاب خوندن، شرکت کردن تو مهمونی، نحوه ی برخورد با رفتار های محیطی(واکنش)، از بین بردن چیزی که وجود داره، از خواب بیدار شدن، زنده بودن، زندگی کردن، تحت تاثیر قرار گرفتن، پذیرفتن یه پیشنهاد...

2- حالات مختلف حالی کردن (به جز نشستن که قبلا گفتم):
ایستاده، قدم زنان، خوابیده به پشت، خوابیده به شیکم، خوابیده به پهلوی چپ یا راست، آویزون، آفتاب مهتاب، کله معلق، سوکوهارا جمع، سوکوهارا باز با پیچ اضافه، توماس، بالانس قدرتی...



I was blinded by a paradise
Utopia high in the sky
A dream that only drowned me
Deep in sorrow, wondering why

Oh come let us adore him
Abuse and then ignore him
No matter what
Don't let him be
Let's feed upon his misery
Then string him up for all the world to see

I'm sick of all
Your hypocrites
Holding me at bay
And I don't need
Your sympathy
To get me through the day

Seasons change and so can I
Hold on Boy
No time to cry
Untie these strings
I'm climbing down
I won't let them push me awayyyyyyy



Selected part of
A change of season-Dream theater
Download it


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Tuesday, October 07, 2003


دختری با دما سنج و سطل پا شویه و دامنی بلند...خیلی بلند


بچه، مادر میخواد
حتی بچه ی سر راهی
حتی بچه ی زشت
حتی بچه ی خنگ
حتی بچه ای که شیرین زبونی بلد نیست
حتی بچه ای که بزرگه
حتی بچه ای که فکر میکنه روزی در پاییز میمیره
میبینی؟
به صرفه تر اینه که زن نباشی، آره خیلی به صرفه تره


یکی سرچ زده "من جنده هستم" و اومده اینجا
به هر حال یا من جنده ام یا اون جندس یا سوء تفاهم شده


در حال حاضر خیلی دوست دارم برات تعریف کنم که من علف های دراز رو بیشتر از زندگیم دوست دارم، اما در حال حاضر خیلی سرم سنگینه، خوب بعدا میگم.


دو شبه که خوابم میبره، با اینکه میفهمم داره در میزنه، و از صبح دلم میخواسته که بیاد، اما توان ندارم خودمو جمع کنم، بعد صبح که میشه کلافه میشم، دلم میخواد برم در بزنم، اما میدونم خیلی بی وقته، برا همین سرمو میندازم پایین و میرم پی کارم.


آدما خیلی معمولی هستن،
عجیب معمولی هستن،
غریب معمولی هستن،
چقدر معمولی هستن،
چه همه معمولی هستن،


دیدین
وقتی قاطی کردین
یکی دهن گشادشو وا میکنه و میگه:
"هر چیزی یه حدی داره"
دیدین؟


کوچول موچولو
از این صاف تر چی میخوای؟
به آسفالت کوچه ی "صد تومنی" میگه زکی
یه برجستگی تو همه ی بساطم مونده بود
که اونم دهن واموندم بود
به سلامتی صافش کردی رفت
دستت طلا، دندم نرم
اقلکن بوگو حالا که دس انداز مس اندازامو گرفتی
چه خوابی واسم دیدی؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Monday, October 06, 2003

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Sunday, October 05, 2003








Don't panic-Coldplay
Download it



بچه های پادگان به چند چیز خالصانه عشق میورزند:
فانتزی
بازی های هیجان انگیز بدنی
کتاب خوندن دسته جمعی شبای تعطیل
خریدن چیزای به درد نخور خوشگل
قمار
دختر های مهربون و ساده


تو مایه ی افتخار همه ی معتادا و دائم الخمر های بی سر و پای دهه ی هفتادی، بهت تبریک میگم.


فکر میکنم دیگه وقتشه که بریم بشینیم اون لبه، پاهامونو تکون بدیم.


به کوری چشم حسودان بی شخصیت که هیچ کم از آب اماله ندارن، جذامم خوب شده.


دلم شراب شیراز فرد اعلا خواسته، گوشش هم بدهکار هیچ داروخونه ای نیست.


اینو هزار بار بهت گفتم، اگه لازم باشه هزار بار دیگه هم میگم
عزیزم، همه چی، همه چی، همه چی، یه بازی سادس
روزی که اینو فراموش کنی
روزی که بازی رو جدی بگیری
روزی که بازی رو پیچیده فرض کنی
روز بدی خواهد بود.


از این آدما که هر موقع میبینیشون مصمم و خونسرد و لبخند پیروزی به لب اند
و انرژی مثبت از حرف زدن و راه رفتن و نگاه کردن و تو فکر رفتنشون میباره

اینا الان به شدت برای من دوست داشتنی و جذاب هستن،
دلم میخواد تمام وقتم رو با اینجور آدما بگذرونم.
جتی اگه اسمشون احمق و الکی خوش و تراکتور باشه.


دختر ها 3 دسته اند
1- اونایی که از یه پسر پپه ی سر تا پا بعلاوه ( + ) و موش مرده، یه هرزه ی شارلاتان دودره باز میسازن
2- اونایی که یه هرزه ی بالفطره رو میکنن تو شیشه شیر، سرش هم یه پستونک میذارن و میکننش تو یخچال.
3- اونایی که خیلی نازن، هر کاری هم بکنن خوب میکنن به هیشکی ربطی نداره، منم الان دلم براشون تنگ شده، از همینجا هم انگشتای کشیده و خوشگلشونو میخورم.


توی طبقات فرهنگی متوسط به بالای جامعه ی الان ما یه اتفاق خیلی جالب افتاده و به سرعت در حال گسترش و تکامله
اونم اینکه جای دخترا و پسرا داره عوض میشه
درونیات پسرا، اونا رو در مسایل روتین زندگی آسیب پذیر و ضعیف کرده
و برعکسش دخترا خیلی در مسایل روتین زندگی موفق اند و درونیات خیلی براشون رنگ رو رفته و بچه گونه شده،
ولی خنده دار اینجاس که هنوز انتظاراتی که این دو تا جنس از همدیگه دارن عوض نشده، واسه همین روابطشون خیلی تخمی و پا در هوا و بی هویته،
اکثرا به هیچ کدوم خوش نمیگذره.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Friday, October 03, 2003








A rush of blood to the head-Coldplay
Download it



Hazard-Richard Marx
Download it


واقعه نگاری:
صبح خونه سم پاشی شد
آقایی که سم پاشی میکرد به همه میگفت "عزیزم"
ولی انقدر خالص و بی غل و غش میگفت که من که به این کلمه حساسم هم حالم به هم نخورد
همه ی اعضای خونه به جز "من و سوسک ها" محل حادثه رو ترک کردن
قبل از رفتنشون، یه پاکت شیر و یه ماسک سفید واسم گذاشتن روی میز
یه کم که به سرفه افتادم، "ناتور دشت" و "الکترونیک نشلسکی" و پاکت شیر و ته مونده ی سیگارو برداشتم و رفتم پشت بوم
از هر کتاب 30 صفحه خوندم، این اولین باره که انقدر عادلانه وقتم رو تقسیم میکنم
همسایه ی جدید با شرت مامان دوز اومد بالا کولرشو انگشت کرد و رفت
زمین سفت بود، کونم طاقت نیاورد، برگشتم خونه
بو و نم سم خونه رو کوچیکتر از وقتای دیگه کرده بود
کولر رو روشن کردم و رو مبل دراز کشیدم، قبلش هم اون CD که 1000 تا آهنگ توشه گذاشتم اون تو که بخونه.
چند ساعتی خوابیدم، وقتی بیدار شدم شاش داشتم، رفتم شاشیدم و جنازه ی سوسک ها رو تماشا کردم
برای اینکه به شیلنگ سمی دست نزنم، با "دلسی" دودولمو تمیز کردم و سیفونو دو انگشتی کشیدم.
بعدش چند تایی سیگار کشیدم،
اوه راستی این سیگار آخری الان جلوم تمام قد خاکستر شده،
نمیشه گفت "سم" حواسمو پرت کرده، آخه از این اتفاقا زیاد میفته.
بعد نشستم عکس نگاه کردم
من یه خاصیتی که دارم اینه که میتونم تا آخر عمر با آهنگ و عکس زندگی کنم، و اصلا نفهمم که دور و برم چه خبره،
با یه عکس و یه آهنگ انقدر ذهنم سنتز میکنه که به کل مرز بین زمان و مکان و هشیاری رو گم میکنم.
برای اینکه خوب واقعه نگاری کرده باشم آهنگ و عکس هم میذارم این پایین.
کلا خوش گذشت، به شرطی که اعضای خونه، شب به جای چند تا پاکت شیر دیگه، یه پیتزای قارچ و ژامبون گنده با یه ظرف سیب زمینی و یه عالمه سس واسم بیارن

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Wednesday, October 01, 2003







You were meant to me-Jewel
Download it



واقعه نگاری:
چند روزی است حشری نشدم


لوبیای سحر آمیز


دلم که برایت تنگ میشود، چقدر بد ترکیب میشوم.


مهم ترین دلیل خفن نمایی آدمای جامعه ی الان ما از جمله وبلاگ نویسا میدونی چیه؟
اینه که فکر میکنن همه ی عالم و آدم با چشم تحقیر و تمسخر بهشون خیره شدن.


با این همه ترشحات دوست داشتنی روحم چه کنم؟
میترسم از فرط لغزندگی تا اطلاع ثانوی مسدود شوم.


تازگی ها همش یاد سیلاس و اسبش میفتم، اسم اسبش چی بود؟


آنچه همه ی لذت ها را از بین میبرد، رانه ای است که میگوید "میخواهم همه ی ترشحات دوست داشتنی روحم را جاودانه کنم"،
برای ارضای این رانه یا سعی میکنی قالبی برای ثبت آنها پیدا کنی، یا میکوشی آن ها را با شخصی که ساخته ی دست های خالی خودت میباشد و نسبت به او یک دنیا پیش داوری در ذهن داری، سهیم شوی.
در هر دو حالت محدودیت های جبری و گریز نا پذیر، تو را زندانی خواهند کرد، دست و پایت را خواهند بست، قفل بر دهانت خواهند زد، و به تو خواهد گفت "نع"
و لذتی که در آستانه ی زاده شدن، بر دیوار های تنهایی ات میکوبید، خواهد مرد.
لذت هایی که از جنس ماندن نیستند
این همه ی داستان است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Sunday, September 28, 2003


از وبلاگ نغمه:

در طولانی ترين شب دنيا
حرفهای تازه تری زديم
و گرما درتنمان نفوذ کرد
و در داغ ترين بوسه های دنيا ذوب شديم
و فراموش شديم در ميان همه رخوت اطراف!

من امشب طفلی را درشکم دارم
که فقط چند لحظه دوام می آورد
در اين احساس دور از ذهن شناورم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Friday, September 26, 2003



با هم تا ته دنیا قدم خواهیم زد
برگ ها خش خش خواهند کرد
برای ما

احساسات غریبمان را واژگون خواهیم کرد
شیشه ها بخار خواهند گرفت
برای ما

زندگی را خواهیم دید
گرگ ها زوزه خواهند کشید
برای ما

آهنگ ها و فیلم ها و نقاشی ها را کهنه خواهیم کرد
خانه گرم خواهد بود
برای ما

ریل ها را به هر کجا خواستیم ختم میکنیم
قطار ها سوت خواهند کشید
برای ما

داروهای توهم زا را کنار خواهیم گذاشت
یخ ها در آب پرتقال صدا خواهند کرد
برای ما

بچه ها دوستمان خواهند داشت
مداد رنگی ها تراشیده خواهند شد
برای ما

گوش هایمان دروازه خواهد شد
آدم ها از حلقه ی آتش خواهند پرید، بند بازی خواهند کرد
برای ما



Je suis malade-Serge lama et Emma
Download it

Thanks baby orange 4 music



دست دراز کن
وقت است که سکه ای دهمت
تا برایم از آن زندگی ها که همیشه انگشتم نشانت میداد بخری
اگر دستانت از خاک بیرون شود
و جیب های سوراخم را مادر دوخته باشد


ما ملافه ها را کثیف میکنیم
ما در تاریکی هم سوسک ها را میبینیم
ما هیچ وقت با هم خوابمان نمیگیرد ــ همیشه یکی از ما در حال وول خوردن روی کرختی دیگری است. ــ
ما ترکه ای ترین رژیمی های دنیا هستیم
کمبود اکسیژن همیشه دلیلی است که برای کارهای زیر میزیمان میتراشیم
ما صدای کیسه ها را در می آوریم
ما چراغ ها را خاموش و روشن میکنیم
ما لباس های زیرمان را گم میکنیم
ما با هم دعوا نمیکنیم، اصلا دعوا نمیکنیم، حتی!
قانون بقای انرژی میگوید روزی دیوار های خانه ی ما نم میکشد
ما با هم خیلی متعادلیم
شاید هم من با تو
در هر حال
ما با هم خوشبختیم


گاهی یاد کسانی می افتی که تو را ریز میدیدن و روزی به دست و پایت افتادند
آنوقت قند توی دلت آب میشود، پاهایت از زندگی سرشار میشوند.



Fidelity or accuracy, that's the question




دزدیده شد از مردی که لب نداشت



Perfect day-Lou Reed
Download it



بوی پول میاد
الساعه یه گزارش نوشتم که دود از کله ی دکتر امیری بلند شه
کاری که 20 ساعت هم وقتمو نگرفته بود، ریز ریز تو جدول رسوندمش به 100 ساعت
همچین که انگار با فشرده سازی و این حرفا تازه کارو اقتصادی کردم.
تحقیق و پیش پرداخت 50 ساعت
تطابق منابع 30 ساعت
تنظیم چکیده ها 20 ساعت


اعتیاد خانمان بر انداز به قرص نعناع
خدا باعث و بانیشو...

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Tuesday, September 23, 2003





بالاترین بام را میخواهم
شهوت پریدن، آخر مرا به بالاترین بام هدایت خواهد کرد



Vielleicht das nachster zeit-Rainbow
Download it

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Justify, speak the lies, close your eyes
As we make love
Touch my skin, let the fun begin, once again
I hear your cries, rise oh rise
Feel the nails, tell tales trails across my spine
Beautiful
Silken kiss, on a night like this, who would miss
Our final hour
Closer still, close your eyes, see my world, it's animal
Insatiable
Velvet glove, unrequited love, find the words
And make them rhyme
One last dance, hypnotizing trance, a knowing glance
I love you
Closer still, lose your will, see my world, it's criminal
Insatiable
Things we hide, keep them out of signt, heard it said
It's unbearable
Feel my pain, taste my shame, who's to blame
Inexcusable



Hunting humans (Insatiable)-Rainbow
Download it

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ



Foreclosure of a dream-Megadeth
Download it

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

There's a light in the sky
That hangs on the edge of illusion
Something very fine but it's something
You know is there
Mystery of time hidden by a man of confusion
But the hand is quicker than the eye



Magic-Rainbow
Download it



بچه دبیرستانی یه ریش یه متری گذاشته که اگه نمیشناختمش فکر میکردم معلم دبیرستان بابام بوده،
اینجا همه اول میخوان بزرگ بشن، بعد هیچی نمیخوان، بعد دوباره میخوان کوچیک بشن.


باز این بلاگر تخم حروم نصف آرشیو منو پروند.
سالی یه بار این کارو باید انجام بده، وگرنه حوصلش سر میره.


چه با شکوه اند لحظه هایی که خودت را وصله ای ناجور بر همه ی چیزهای قابل درک نمیابی
چه با شکوه اند لحظه هایی که از فرط آرامش و شیرینی، حتی نمیتوانی دست کسی را بفشاری
چه با شکوه اند لحظه هایی که از بازی لذت میبری، حتی از باختنش
چه با شکوه اند لحظه هایی که دنیا را با پاپ کورن و آب میوه تماشا میکنی
لحظه هایی که به اندازه ی یک تپش غیر عادی قلب یا یک عرق ریز کف دست هم ماهیت خود را فراموش نمیکنی


سر که نه در راه عزیزان رود حتما در راه عزیز نمایان میرود، نمیخواد انقدر مواظب باشی



مایوتو در بیار میخوایم بریم تو خشکی.


وای که چقدر امشب شب شده


یک رقیب میخوام واسه اینکه چند روز بریم تو کمپ ویژه ی نگه داری بی شعورا بازی های خطرناک کنیم





Before you-Chantal Kreviazuk
Download it



دیدین آدم کتاب انگلیسی جلد کلفت با کلاس میخره؟


دست میکشم بر پوست کشیده ی شب
دریغ از یه جو لطافت،
پس دست میکنم در شرتم


زیر باران باید با زن مردم خوابید
کدوم کس خلی زن خودشو میبره زیر بارون با دلهره میکنه؟
حتما یه ریگی باید تو کفش خودشو زنه باشه که مجبور شدن زیر باران با هم بخوابن.
البته که کفش پاشونه! پس فکر کردی اگه یهو یکی سر رسید دکتر مارتینو میزنن زیر بغلشون و فرار میکنن؟


خانوم هاویشام رو بوسیدم، بعد از چند سال؟ مممم، نمیدونم، تازه اونم شوخی شوخی، گفتم تولدت مبارک، گفت پس سرویس طلا کو؟ گفتم تا با عنکبوت بازی میکنی از این چیزا خبری نیست.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Sunday, September 21, 2003


دریا توفانی است
من و تو نیستیم
شن ها روی هم خوابیده اند
من و تو نیستیم
موج بر سر ساحل میکوبد
من و تو بر سر هیچ کس نمیکوبیم
آسمان بلند است
من و تو کوتاه تر از آنکه لحظه ای خستگی به افتادنمان کمک کند
آن ها به پشت خوابیده اند و با لذت تماشا میکنند
من و تو نیستیم
من و تو با هم آمدیم
با هم بر خواهیم گشت
زندگی من و تو
حاصل نبودنی عمیق است
بیهوده تلاش میکنیم که باشیم
در طبیعت، پسرها همیشه به پدر وفا دار میمانند
من و تو حاصل نبودنی عمیقیم


خوب حالا یه کم به صحنه های گوشه گوشه ی هاردت نگاه کن،
ببین پسره چه لبی گوشه ی ستون از جولیا رابرتز میگیره
ببین چقدر سادس قضیه!
تا حشری میشی همه چی میپره.
احتمالا مولای ما علی هم وقتی در خیبر رو از جا میکنده حشری بوده.





Every night i hide in bed n plan 2 run away
Every night i hide in bed n plan 2 run away
Every night i hide in bed n plan 2 run away
Every night i hide in bed n plan 2 run away
Every night i hide in bed n plan 2 run away
Every night i hide in bed n plan 2 run away
Every night i hide in bed n plan 2 run away




هر از گاهی آنهایی که کشتمشان کنارم مینشینند
بسته ای کلینکس به دست
گریه ام را در آغوش میگیرند
و نمیفهمند چرا هر چه دلداری ام میدهند گریه ام رها تر میشود
هق هق ام بیشتر به آسمان بلند میشود
نه نه نه
خودآزاری برای من حد و اندازه ندارد
هر چه پیشرفت کرده ام
تنها توانسته ام قاتل بهتری باشم و تعداد بیشتری سوژه برای شب های اندوهناکم روی هم انباشته کنم
دیشب چیزی تا تمام شدن فاصله نداشتم
جنازه ها معصوم و پاک بر زمین خفته بودند
و من با ضعفی بی نهایت پیشانی بر خاک با همه ی روزن های پوستم میگریستم
لعنت بر من که زندگی را ادامه میدهم
لعنت بر من که هر روز سرباز ماهر تری برای این خوکدانی میشوم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Saturday, September 20, 2003


یه زن و شوهر میان سال و خوش تیپ کنار من تو تاکسی بودن
مرده که حرف میزد پایین تنم سست میشد
زنه که حرف میزد بالا تنم سست میشد
گمونم بچه ی اینا همونه که ویروس MS رو به دنیا هدیه کرد.


بیا قرار بذاریم حتی اگه تابلو بود که داریم مزخرف میگیم، حرف همو قبول کنیم.
آدم گاهی دوست داره مزخرف بگه و جدیش بگیرن.


دلت میخواد قدم بزنیم و باد بیاد؟
یا ترجیح میدی بشینیم و تماشا کنیم که قدم میزنن و باد میاد
کدومش بیشتر باد میاد؟


پاییز که میشد خانوم هاویشام همیشه تعریف میکرد
تو جشن آخر سال مدرسه من تو گروه کر بودم
اون آقا ارمنیه هم بهم میگفت مریم مقدس
مهران هم توی گروه رقص بود
دخترا هم یکی یکی میومدن میگفتن مهران اول با من.


این Guest-Book این بغل خیلی دراز و اینا شده بود خالیش کردم
اصلا هم منظورم تخلیه چاه نبود، کاملا با احترام و یه مراسم خاک سپاری با آبرو این کار رو کردم.
روابط عمومی پادگان آلیسون
گروهبان کلگ





این آهنگه روی CD ی PHP بود
قشنگ میشه باش از رو دکل کشتی شیرجه زد اون دنیا
Download it



Joining you-Alanis Morissette
Download it



Save me-Aimee mann
Download it

این CD ی shAdi هم دهن واسه ما نذاشت.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Friday, September 19, 2003


نوشته ی بالای آهنگ ها مال وبلاگی است که اجازه ندارم بهش لینک بدم:

گالان با ته مانده خنده اش، بی حال و تلو تلو خوران جلوی در چادر ظاهر شدو از نفس افتاده گفت : آخر فکرش را بکن ! من از آنها ماه تکه تکه شده خواستم، ماه تکه تکه شده!
سولماز قاه قاه خندید و گالان نعره کشید :آهای بی حیای گوکلانی! سرت به تنت زیادی می کند؟

اگه این Inspiration رو اینقدر از تلویزیون نشنیده بودم حتما دوستش می داشتم!

این ویولون که آروم آروم شروع میکنه و آروم آروم یکی یکی یا دو تا دو تا نت ها میره بالا و تند تند همه رو یا بعضی ها رو بر میگرده پایین.
یا این آهنگه که اسمش BELLA ست و خودشو دوست ندارم، اما هی دارم گوشش میدم چون اسمشو دوست دارم.
یا این سردرده که درد نیست، یه سنگینی سیاله.
یا صدای تو پشت تلفن که جور خوبی مستم میکنه.
یا کتابی که هیچیش شبیه من نیست ،اما تک تک جمله هاش هست.
یا گیتاری که تاثیر دست نزدن بهش از بازی کردن باهاش بیشتره .
یا خماری ِ گاهی ِ چشمام که خودم دوست ندارم ،اما تو داری .
یا نقطه ویرگول این مطلب که گیر دادم بهش!
همشون جالبن
نه به تنهایی، که با هم
چون حس الانم عجیب عین همه اینها ست.





The tourist-Radiohead
Download it



Subterranean homesick alien-Radiohead
Download it



غریبه وقتی سیگار میکشم و سینم میسوزه پاشو cd رو عوض کن
غریبه وقتی به دیوار میچسبی لبخند میزنم و دست توی موهام میکنم
غریبه روی من راه برو، روی من آب بریز، به گردنم خردل بمال
غریبه استخون فکم برای تو، خنکی ات برای من
غریبه ما بی شرفیم، ما بی همه چیزیم
غریبه دستام میلرزه، شاید مال وزنه زدن باشه، شاید هم مال اعصابم
غریبه وقتی روی پام بند نیستم چه خوب که لم میدی و با آهنگ میخونی
غریبه درها و پنجره ها رو بستی؟
غریبه فهمیده و بی سر و پا
غریبه بی تربیت و دوست داشتنی
غریبه خوشم میاد که میدونی داری چه گهی میخوری
غریبه به محض اینکه شبیه خوک میشم دوستم داره
غریبه وقتی به هم ریخته و نخراشیدم بهم میگه سکسی شدی
غریبه وقتی احساس آدم بودن میکنم جو رو سنگین تر از اونی که هست نمیکنه
غریبه جز من کسی رو آدم حساب نمیکنه
غریبه
امشب خرتوخرم، شلوغ پلوغه، آستیناتو بزن بالا و کف دستتو بذار روی پیشونیت.


غریبه بیا بریم خونه ی ما


هوس نزدیکی از نوع جنسی در شب تار


از این دخترا که به همه میدن و به همه میگن "خیلی این دو سه ماهه داغونم"


حماقت از چشم سیات میریزه


عزیزم من به خودم هم میخندم، تو که جای خود داری.


خیام اگر ز باده مستــی خوش باش            با ماه رخـــــی اگر نشستی خوش باش
چون عاقبت کار جهان نیستی است            انگار که نیستی! چو هستی خوش باش

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Wednesday, September 17, 2003


فلز رنگ خورده ی گوشه ی در چقدر سرد بود
وقتی لباس عوض میکردی


یه خانوم چاق مبادی آداب اشرافی میتونه چی از جون چارتا استخون آواره و بد دهن بخواد؟


یکی آکاردئون میزد
یکی آکاردئون میزد
یکی آکاردئون میزد
و یکی دلش میخواست بلند شه، دستاشو بذاره روی میز و محکم بگه:
منو از دمدمی مزاج بودن نجات بده، منو از دمدمی مزاج بودن نجات بده، گور پدر همه ی هیجان های کون نشور عالم.


اعتیاد خانمان بر انداز به شیرینی گردویی.


من همون خاک زیر پاتم که میره تو دم پاییت، بعد درش میاری و میتکونیش، بعد دل همه آب میشه واست.
همه ی اعتبارت مال منه، تا وقتی که تو دمپاییتم
گات ایت.

پ.ن: من و تو کاملا مجازی و نوعی هستن ;-)


کارشو خیلی خوب بلد بود
اول که گذاشتم دنبالش، چند بار دور استخر دوید
گذاشت خوب خوب مصمم بشم
بعد رفت تو پارکینگ
رفتم دنبالش و شونه هاشو گرفتم
اونوقت خیلی خونسرد گفت "که چی؟"
هه هه، یعنی گربه رو باید وقتی نفس نفس میزنه سر برید.


رابطه ی نو شدن او با فندک جدیدش را فقط من میدانستم.


زندگی تو هم محقر است هم صفا ندارد،
درویش جان این کاره نیستی.


هیچ چیز کم از کرکره ی خاک گرفته ی سبز کمرنگ نداری.


از قدیم گفتن وقتی مستی، انقدر به سیفون آویزون نشو

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Monday, September 15, 2003


چند روزه خیلی دلم واسه خانوم هاویشام قیلی ویلی میره، نمیره یه وقت، گمونم دوستش دارم.


یه شب سر میز بازی با کلمات، وقتی نور کمرنگ اقتاده بود رو موهای صافش و من کفرم از "ذ" های به درد نخور توی دستم در اومده بود، از زیر میز پاشو گذاشت روی پام، به روی خودش هم نیاورد، تا بزرگ شدیم.


اگه نامرئی بودم
اولین کاری که میکردم این بود که وسط زندگی خوابم میبرد


فحش جدید بلد شدم:
بابام بهت سلام رسوند


در ضمن انقدر هم منو نکن.


دیدین بعضی ها که دست دراز میکنن تا باهاشون دست بدین،
مکث میکنین،
یه نگاه به صورتشون میکنین
و بعد دست میدین
بعد که دست دادین دوباره سرعت همه ی کارها عادی میشه
اون مکث برای چیه؟


استعداد های من با محو خط ها شدن شکوفا میشوند
هر وقت حواس ام جمع تصاویر و اشکال است
مثل خودشان بی معنی میشوم
فضا برای من مرگ خلاقیت است.
مرزهای خستگی، لبه های جنون، دور تا دور هشیاری
این ها را میپرستم







ATWA-System of a down
Download it


وحشی نیستم
زنجـیری نیستم
درد بی درمون ندارم
خود نمایی ها و هیجان های پر حرارت بلوغ را
مدت هاست کنار کتانی هایم آویخته ام

اما، اما...
آلودگی صوتی را دوست دارم

گاهی خشم
از عطش خشک تر است
از گرسنگی اسیدی تر
از شهوت خودخواه تر
از در و دیوار چرک روزهایی
که جواب چراهای سیاهم را با پوزخند میدادند
بسته تر و کسالت بار تر

گاهی خشم
دیر پز میشود

فرشته ای نیست
که رقیق کندش

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Saturday, September 13, 2003







Starter-Cardigans
Download it



Luv fool-Cardigans
Download it


قسم به انگشت کوچک پایت در دهانم
قسم به شاشیدن زیر دوش آب گرم
قسم به دختری که بوی گند فلسفه نمیدهد
قسم به 3 تلمبه ی آخر
قسم به بوی کرم های مادرم
قسم به پسرهایی که با دهن کجی آدامس در دهانشان نمیگردانند
قسم به خدایی که مثل روح جواب سلام نمیدهد
قسم به سولوی پیانوی اول شب
قسم به قرص هایی که ماهی یک هفته میخوری
قسم به کتاب هایی که دانلود کردم و هنوز نخواندم
قسم به قاه قاه خندیدن به گور پدر بازماندگان
قسم به فیش فینگر
قسم به آتش که شوخی ندارد
قسم به پرنده ای که پف میکند
قسم به لحظه ای که میفهمم خواب حتمی است
قسم به تنی که بی جانش میکنم
قسم به اسکادای گرافیتی
قسم به وقتی که میپیچد "نع"
قسم به زنگ بی هنگام تلفن
قسم به چشمان هشیار بعد از جلق
قسم به آنکه از رنگ ها میترسد
قسم به آنکه در بی رنگی میرقصد
قسم به او که هر لحظه خودش را میکشد و زنده ترین است
قسم به فصل افسردگی های خیابانی
قسم به کلامی که آموختنش گنگ میکند
قسم به نجیب ترین هرزه ی عالم
قسم به آنکه خونش بر دستان قاتلش بوسه میزند
قسم به روزی که دیگر نباشم
قسم به عمق پوچی
قسم به کرختی و راحتی عادت

زندگی را دوست دارم
به کوری چشم هر که پوزه اش میخندد


الانه که یه بلایی سر خود پدر سوختم بیارم
چقدر امشب جالب شدم، قربون خودم برم


به خاطر بوی آدامستم که شده میخوام امشب خیلی بهت نزدیک باشم، خیلی زیاد


خانوما و آقایون من کمی خسته هستم
اونایی که تو مهمونی زیاد بهشون لبخند زدم اگه بخوان میتونن شب بمونن
بقیه هم خوشحالم کردن
به امید دیدار، در خونه از این طرفه


ریتم ترکی استانبولی سند بادی با عطر تند و موهای وحشی و لب های بسته و صورت عرق کرده


دیدین آدم گاهی ته ریش داره؟


فکر کن از صبح منتظر یه استاد باشی
هی در اتاقشو بزنی، بعد آروم دستگیره ی درو فشار بدی و ببینی قفله
فکر کن از صبح ساعت 10:30 تا حدود ساعت 4 عصر این کارو بکنی
و فکر کن دیگه کم کم بدون در زدن و سلوموشن دستگیره رو فشار بدی
و یهو بیفتی تو اتاق استاد
اونم از ترس نیم خیز بشه
بعد بگی لطفا 0.75 منو بکن 8 که مشروط نشم
اونم بگه باشه و باهات دست بده
همون استادس که وقتی آقاگل بودم سر امتحان میان ترمش رفتم چیتگر و دوچرخه اوراق کردم
همون که اصلا قیافه ی من یادش نیست


از وبلاگ نــــغمه:
می توانستم نويسنده بزرگی شوم
و يا نوازنده مهمی
و يا زنی ايده آل برای مردی

اما من فقط فاحشه خوش ذوقی شدم!!!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Friday, September 12, 2003


من مرده ی اون جنون معصوم و لطیف استخونای این آهنگم
گروهبان خلع سلاح بشه واسه این همه نرمی و بی پدری


Oh I beg, I beg and plead -singing-
Come out of things unsaid, shoot an apple of my head




Clocks-Coldplay
Download it



امروز خانوم هاویشام یه روسری آبی سرش کرد و به من گفت "خوب شدم"؟
چقدر پیر، چقدر پیر، پیر و بی رمق و بی آزار


میای کثافت کاری؟


زن و شوهری که از بدن همدیگه به عنوان بشقاب و کاسه و ظرف و ظروف استفاده نمیکنن
یه نوع مهمی از نزدیکی و نشئگی و رفاقت رو از دست میدن
بابا مگه چقدر اونو بکنی تو اون، اون میشی؟ تا کی؟
شامتونو بردارین بیارین رو همدیگه بخورین.


ده، خیلی انی
چند بار بهت گفتم باهاتو تر تمیز موم ننداز
کج و کوله بنداز که وقتی داری تلویزیون نگاه میکنی حوصلم سر نره
هان؟ بابا همه ی انگشتاتو ده بار هم لاک بزنم بازم فیلمش تموم نمیشه آخه.
ان ان ان


اولترا احساسات محوری پسا مدرن محلی


آدم بشینه چند ساعت Alanis Morissette گوش بده و تخمه هندونه با ظرافت بشکنه به یه حالت های عرفانی خوبی میرسه
خصوصا اگه آخرش که فکت میفته، آهنگ Uninvited در حال رژه رفتن باشه و تو با پای خواب رفته آتیش بکشی به سیگار
انقدر احساس نزدیکی با دنیا میکنی که اگه موقعیت مناسب باشه ممکنه با عشق فراوون یه سطل فضولات حیواناتو بخوری

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Thursday, September 11, 2003


چقدر عالیه که تو شبیه زویا پیرزادی
وقتی حرف میزنی قند تو دلم آب میشه
احساس میکنم دارم یه کتاب جدید از زویا میخونم که هیشکی تا حالا نخونده
از اونم عجیب تر میدونی چیه؟
من که زویا رو ندیدم، شایدم اگه ببینم هیچ خوشم نیاد
اما وقتی هم که حرف نمیزنی منو یاد زویا پیرزاد میندازی
اصلا تو زویا پیرزاد منی
بگو دوستم داری
خوشم میاد زویا، بگو


من اگه دختر به اون خوشگلی داشتم سالی به دوازده ماه مست مست بودم
فکرشم محشره، سارافون دامنی قرمز و زرد بپوشه و موهاشو دم موشی کنه بیاد سر میز با باباش غذا بخوره، اگه باباش نباشه نخوره تا باباش بیاد







Blue universe-Craig Chaquico
Download it



از این مسابقه ها هست
یکی دامنشو میزنه بالا
اون یکی حمله میکنه
اون یکی جا خالی میده


اشکالی داره هوار هوار یا هوار عزیز جونُم گوش کنم؟
هوار هوار یا هوار نازی ماشالا؟
هوار هوار یا هوار ای یار باریکلا؟


واقعه نگاری:
ساعتم پیدا شد.
رو دسته ی دوچرخه ی کوهستانی توی انباری بود.


وقتی یکی حوصله نداره
هی بهش نگین بیا بریم ددر
هی بهش نگین این یه بار به خاطر من بیا
هی بهش نگین کلاس میذاری
هی بهش نگین لوس
هی بهش نگین مگه دختری که انقدر ناز میکنی
هی بهش نگین نامرد
هی بهش نگین دارم دق میکنم
هی بهش نگین مگه کار سختیه
هی بهش نگین به درک خدافظ


اگه خانوم خامنه ای هنوز برنامه بچه ها اجرا میکرد
اون واق واق وینیجه هم میومد قدم میزد
من زنگ میزدم میگفتم برام افسانه ی توشیشان پخش کنن
بعد یه ذره من و من میکردم
میگفتم: چیز اسکروچ هم بذارین واسم
با این خانوم مجری جدیدا اصلا راحت نیستم


من سینه هامو تکون میدم
خانوم هاویشام یه جوریش میشه
عمه سفیده خندش میگیره


حوصله ی بیرون رفتن ندارم
اونم از نوع 250 گرمی
حالا عمده باشه شاید بشه یه کاریش کرد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Tuesday, September 09, 2003


کانسپچوال آرت یعنی نصف شبی دو تا بلند گو نمکی آویزون کنی از دیوار خونت، توش با صدای رسا بگی حیدر مولا، حیدر مولا
شیطونه میگه چار تا بلند گو نمکی کرایه کنم، از طبقه چارم آویزون کنم
Evanescence و Nicos و Secret garden واسه اهالی محل پخش کنم
همچین که حاج خانما اندازه تمام 40 سال زندگیشون، کونشونو بکنن به حاج آقا و گریه کنن


قرون وسطا


زندگی ام پر از هجوم است
کاش یکی از این هجوم ها تکلیفم را معلوم میکرد
تا ابد مرا به اسیری میبرد


گوشم هنوز میخواد


چقدر سست شدنت رو دوست دارم
وقتی که حتی با چشم بسته هم میتونم بفهمم استخونات میخوان بخوابن





playground school bell rings again
rain clouds come to play again
has no one told you she's not breathing
hello i'm your mind giving you someone to talk to
hello

if i smile and don't believe
soon i know i'll wake from this dream
don't try to fix me i'm not broken
hello i'm the lie living for you so you can hide
don't cry


suddenly i know i'm not sleeping
hello i'm still here
all that's left of yesterday



Hello-Evanescence
Download it


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Monday, September 08, 2003





امشب میخوام بخوابم



Angel-Sarah Mclachlan
Download it



Do what u have 2 do-Sarah Mclachlan
Download it


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Sunday, September 07, 2003


یه قایق بادبانی
یه اتاق فسقلی
یه میز
یه تخت دو طبقه
یه استیک سفت
یه ککتل خوشمزه و رقیق برای تو
یه ودکا برای من
یه ضبط کهنه که صداش به زور در میاد
از طبقه ی دوم آویزون میشم باهات حرف میزنم
و کم کم میام راحت تو تختت
که خون تو چشام جمع نشه
همین


خیلی جالبه
نمیخوام اسم ببرم
ولی میایم خودمونو مدرن نشون میدیم
مثل سگ مدرن نشون میدیم
میایم اصالت فرد مطرح میکنیم
میایم خدا مرده است میگیم
میایم تابو شکنی میکنیم

بعد مثل یه بچه گربه ی مامانی
تا از یکی خوشمون میاد اسطورش میکنیم
آخه احمق برا چی به خودت اجازه میدی وقتی از یکی خوشت میاد، بقیه رو پیرو و مقلد اون بدونی
اگه همشون برگردن بهت بگن ما اونو تخم خودمون هم حساب نمیکنیم
دلت خنک میشه؟
آدمی که اسطوره سازی میکنه
هیچ بویی از تمدن نبرده
هیچ بویی از هوای خنک و آزاد بالای کوه آزاد اندیشی نبرده




So you're with her
And not with me
I hope she's sweet
And so pretty
I hear she cooks delightfully
A little angel beside you
So you're with her
And not with me
Oh how lucky one man can be
I hear your house
Is small and clean
Oh how lovely with your homecoming queen
Oh how lovely it must be

When you see her sweet smile baby
Don't think of me
When she lays in your warm arms
Don't think of me

So you're with her
And not with me
I know she spreads sweet honey
In fact your best friend
I heard he spent last night with her
Now how do you feel

When you see her sweet smile baby
Don't think of me
When she lays in your warm arms
Don't think of me

And it's too late and it's too bad
Don't think of me
Oh it's too late and it's too bad
Don't think of me

Does it bother you now all the mess I made
Does it bother you now the clothes you told me not to wear
Does it bother you now all the angry games we played
Does it bother you now when I'm not there

When you see her sweet smile baby
Don't think of me
When she lays in your warm arms
Don't think of me

And it's too late and it's too bad
Don't think of me
Oh it's too late and it's too bad
Don't think of me





Don think of me-Dido
Download it



لذتِ باختن به درد


سیگار و عود و اودکلن دارم
شهوت ندارم



Did you just call her amazing
???
Surely we both can't be amazing!
And give up my hard earned status
as fabulous freak of nature
???
I have abused my power forgive me
you mean we actually are all one
one one one one one one one
always looked good on paper
sounded good in theory




One-Alanis Morissette
Download it



دقت کردین پیچ های امن و مهندسی ساز و حفاظ دار وسط اتوبان چقدر ترسناک تر از گردنه های باریک و مه گرفته هستند؟
یه شب پیاده امتحانش کنین، جهنمه.



در آن شلوغی
که لبخند خیرات میکردند
چه شیرین بود وقتی به من اخم کردی


وقتی که میشد بخار را با انگشت از روی صورتت پاک کرد





I know what u want-Busta rhymes & Mariah Carey
Download it

Thanks shAdi 4 music


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Friday, September 05, 2003


من گاهی مادرم را به دیدن فیلم سوپر دعوت میکنم
من گاهی راجع به ممه های خواهرم باهاش شوخی میکنم
وقتی پدرم زنده بود گاهی به خاطر بلند بلند حرف زدن راجع به جنده بازی هاش کتک میخوردم
اگر آدم های متشخص به من رو بدهند، شاید در جمع به آنها بگویم کیرم را بخور
گاهی دلم میخواهد بشاشم به همه چیز
حتی آبروی دیگران
گاهی اگر به شوخی به من بگویی جـــــــــون آنقدر می کنمت که دیگر نا نداشته باشی
گاهی اصلا رعایت نمیکنم
گاهی مثل کسانی که میدانند چند دقیقه ی دیگر میمیرند
به هر کاری دست میزنم

من همینم
اما دیگران مجبور نیستند مرا تحمل کنند
حق دارند
روانی بودن من دراماتیک نیست
که بتوان از آن لذت هنری برد
من واقعا بی ادب و روانی و بی ملاحظه هستم
از دیوانه انتظار نداشته باشید همیشه آرام باشد

میدانم که آزارتان میدهم
میدانم، میدانم میدانم
جواب از پیش معلوم است

if I go insane, will you still let me join in with the game

???

NO

The lunatic is in my head
The lunatic is in my head
You raise the blade, you make the change
You re-arrange me till I'm sane

You lock the door
And throw away the key
There's someone in my head but it's not me.

DEAR ROGER U'RE WRONG
IT'S ME
EXACTLY


2*2=4


گاهی عمیقا در نیمه ی تاریک هستم
جدا، میفهمی؟ جدا
همه چیز در زندگی شوخی نیست
کاش میشد لات بی خطر باشم
اما خطرناکم
گاز میگیرم دوستان
گاز میگیرم
:-(

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Thursday, September 04, 2003


رابطه یعنی حرکت از دنیای شخصی من به دنیای شخصی تو
وقتی که این دنیاها رو از هم بگیریم
رابطه پرواز میکنه
میره و میره
یه جایی میشینه که دیگه دستمون بهش نرسه


فرض کن نرده ها TTTTTTTTTTTT خیلی هستن
و فرض کن اونور نرده ها یه قصر بزرگه
تو قصر بزرگ میز صبحونه چیده شده
و خدمت کارا دارن جلیقه ی استیفن رو تنش میکنن
اما اصلا اهمیتی نداره
چون وقتی داری تو طویله، وسط یه عالمه خاک و علوفه
از جسی لب میگیری
خوشبختی، تا مغز استخون


هم کوپه ی من یک گوله کاموای نارنجی است
نمیدانم چرا هر چه میرویم کوچکتر میشود
برای اینکه زیاد نفهمم
چشم از او بر نمیدارم
با این همه کور رنگی را چه کنم


از خودم میپرسم با سنگ ها و چوب ها چه کنم
شکستشان دهم
نگاهشان نکنم
مثل خودشان باشم
شاید هم زیاد به این فکر نکنم که این ها آدمیزاد هستند
قبول کنم چوب ها وسنگ ها هستند

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Wednesday, September 03, 2003


وقتی به خاطر می آوری از خجالت انگشت های بیرون زده از کفشت، مثل کسانی که در خودشان ریده اند راه میرفتی


تا همون 4-5 سالگی کاملا معلوم میشه Default روحی یه آدم چیه
بعضی ها دیفالتشون میشه اندوه، و بعضی ها شادی
بعضی ها آرامش و رضایت، بعضی ها جنون و شکایت

از این دیفالت هرگز نمیشه فرار کرد
حداکثر کاری که میشه کرد اینه که همیشه توی mood های غیر از دیفالت بایاس شد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Tuesday, September 02, 2003





Fire dance-Rainbow
Download it



ساناز نوشت:
"زندگی خود ارضایی مردی پشت درختان كاج است".

و چقدر من این صحنه رو تو پارک های این شهر دیدم
واقعا از شمارش خارجه،
حال آدم جدا به هم میخوره
من که پسرم
فکر کن یه دختر این صحنه رو ببینه
و فکر کن دختری متوجه بشه سوژه ی جلق برای یه افغانی شده
یه افغانی که چند متر اونطرف تر بین بوته ها سر پا نشسته.
و مثل جغد بهش خیره شده


وقتی یکی مثل ننه مرده ها جواب احوال پرسی رو میده
باید خنجر سرخپوستی رو برداری
سه تا خط رو شیکمت بکشی
و سه بار بگی "به من چه"
و بعد بحث رو عوض کنی


من طاقت ندارم نیمرخ به اون معصومی رو نگاه کنم
مخصوصا وقتی سرشو پایین میگیره و لوس لوسی حرف میزنه
یه چیزی از زیر گردنم میفته تو کفشم
کاش میتونستم آب شم و جذب شلوار کشیش بشم
مجبورم روی دو تا پام وایسم و هیچی نگم


بیشتر دوست دارم حمومم کنن تا حموم کنم
اینو به عهده میگیری یا به خاطر اینم یه زن دیگه بگیرم؟


فکر کن یه گوله کاموای نارنجی روی صندلی نشسته و از پنجره گربه های کر و کثیف توی حیاتو نگاه میکنه


دیدی بعضی وقتا زبونت رو میزنی به پشت دندونات و برای آدما نقشه میکشی؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Monday, September 01, 2003


در پرسپکتیو من دو تا ممه هست
گاهی بینشان ننو میبندم و به خوابی عمیق میروم
در امنیت کامل


زندگی در فانتزی
زندگی در بوی خوب است


چی میشد اگه میزد و من و تو هم پانسیون میشدیم
بعد تو در میزدی بهم میگفتی حوصلت سر رفته غذاتو آوردی با هم بخوریم.


بچه که بودم فکر میکردم "قربان" هم یه چیزیه مثل گروهبان، ستوان، ژنرال،
به بابام میگفتم باید چه درسی بخونم که "قربان" بشم؟
اونم با سر اشاره میکرد دارم با تلفن حرف میزنم بعدا بپرس
اما دقیقا هر دفعه داشت با تلفن حرف میزد اون سریاله که یه قربان جذاب توش بود پخش میشد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Sunday, August 31, 2003







People are strange-The doors
Download


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Saturday, August 30, 2003


میفهمم عزیزم
خیلی زبر شدم
دورش تموم میشه
دوباره زلال زلال میشم
عین وقتایی که سرمو زیر درخت میذارم روی پات


چون از ریخت نکبت نوشته هام زیاد خوشم نمیاد
به بلاگر گفتم فقط نوشته های یه روز رو روی Main-Page نشون بده.


وقتی شروع میکنی به انجام کارایی که فقط خودت میفهمی چی هستن
فقط خودت، فقط خودت
خیلی آدما رو از دست میدی
شاید خیلی ها رو هم بدست بیاری
اما بعیده تو شرایط گذرا چیز به درد بخوری توشون باشه
حالا مهم نیست
اما اگه کسی برات موند
قدرشو بدون
چون خیلی سخته تحمل یه همچین آدمی
یعنی غیر ممکنه
اون کسی که مونده، تحملش زیاد نبوده
اصلا چیز غیر قابل تحملی ندیده
و برای همین میگم قدرشو بدون
هیچ وقت فراموشش نکن
اگه لازم شد براش بمیر


میخوام این دم آخری خوب لزجش کنم
هر چی خاطره ی خشک دارین آتیش بزنین
این یه خرابکاری جدیه.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Friday, August 29, 2003



چه نرم قدم میزنم
چه نرم دکمه ها را فشار میدهم
چه نرم در را میبندم
چه نرم کاغذش را پاره میکنم
چه نرم زندگی میکنم
چه نرم نگاه میکنم
چقدر نرم شده ام
چقدر اسلوموشن شده ام
چقدر پلاسما
چقدر موج
چقدر صف
چقدر طول
چقدر ترتیب
وای چقدر ترتیب
اوه همه اش ترتیب
خفه شدم
این همه ترتیب
ترتیب بزرگ است
ترتیب خیلی بزرگ است
چقدر ترتیب
صدای کولر روانی کرد
همه جا هست
با لباس راحتی نمیتوانم به کوچه بروم
باید کارتون ببینم
وای چه دهن های گشادی
کسی در خانه مرا نمیبیند
چراغ ها را همه روشن کنم
چه ترسناک شده ام
خودم را ول کنم
سرم را بتکانم
گیج میرود
می افتم
گیج میرود
گریه ام میگیرد
لعنتی
بچه شدی
به گور پدرت خندیدی عوضی
پاشو تن لشو جمع کن
کثافت
مگر چقدر مانده
کدام بزرگ
کدام هیبت
سریال خونوادگی شروع شد
آوریل در دالاس چه کسی به کف استخر چسبید؟
زن بیچاره، زن بیچاره
زن خوشگل معصوم
زن هوس انگیز
زن شهوت ناک
اوم، نجاتش میدهم و با من میخوابد
تا هورمون در رگ ماست
خمینی رهبر ماست
هاهاهاهاها، جون



Nowhere catastrophe-Ulver
Download it



قرارمون کابینت سوم، ساعت 2 شب
اونجا که سوسکا از لای ظرف های چینی بهت نگاه نمیکنن
میان خیلی ناز روت راه میرن


جریان این آدمایی که یه روز به وبلاگ آدم لینک میدن، دو روز بعدش دیلیت میکنن چیه؟
لابد انتظار داره هر روز عاشقانه بنویسم، یا هر وقت میاد اینجا ببینه یه اسکل سانتی مانتال داره واسش هرمونوتیک میرینه.
خنده داریم چقدر نه؟ چقدر نه؟ گریت میگیره کوچولو؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Thursday, August 28, 2003



let's stay here for a while



Day-Katatonia
Download it



شرح ماوقع:
ساعت 9:50 دقیقه شب
دارم کره آب میکنم که نیمرو درست کنم
زنگ در صدا میکنه
میگم کیه؟
آبجی کوچیکه میگه بدو بیا پایین، ننمون سر کوچه تصادف کرده با یه پیکان، زده خوار پرایدو گاییده، پیکانیه هم داره فرار میکنه
شلوارو کشیدم بالا، یه چیزی هم تنم کردم دویدم پایین
دیدم سر کوچه محشر کربلاس
همه سوسول فوفولای محل ریختن دور ماشین و دارن سینه میزنن
چون از جاهای شلوغ خوشم نمیاد
اول به دو تا آبجی ها دستور دادم برن خونه
بعد به سوسولا گفتم شماها با پیکانین؟
تا اومدن من و من کنن، گفتم پس بیکارین وایسادین اینجا، جمع کنین
همه رفتن
موند یه موتوری که دهنش بو مشروب میداد و داشت راجع به تصادفات جاده های خارج تعریف میکرد و درصد میگرفت که کی مقصره کی مقصر نیست
یه مارمولک ریشو هم بود، هی درز کونشو میخاروند، احتمالا کرمی چیزی داشت
راننده پیکان هم اونور وایساده بود
ننم هم هی میگفت آی ماشین صفرمو جر دادن، وای خدا مرتیکه چه سرعتی داشت، ببین ماشینم چی شد
اول بهش گفتم خفه شو
بعد زنگ زدم 110 اونا هم بیسیم زدن به راهنمایی راندگی
افسر اومد
گفت ننه ی شما بی تقصیره
بعد گفت ننه ی آقا لطفا گواهینامه و کارت ماشین
ننه ی ما هم گواهی نامه 25 سال پیش با موهای خوشگل که تو باد تکون میخورد در آورد داد به یارو
راننده ی پیکان گفت اصلا خانوم گواهینامه دارن؟
منم گفتم اون موقع که تو به دنیا نیومده بودی گواهینامه داشتن
بعد گفت خوب باطل شده آقاجون
افسره گفت اون به تصادف ربطی نداره
بعد رفیق جقله ی مزلف کونده ی پیکانه با پرشیا حضور به هم رسانید
اومد یه کم داد و بیداد کرد که خانوم راهنما نزده، نمیدونم خانوم فلان
من تازه فهمیدم چقدر اعصابم خورده
چون با یه حالت خیلی بدی که داشتم میترکیدم بهش گفتم شما نظر نده وایسا کنار
گردنم داغ شده بود میخواستم بزنم جر وا جرش کنم کونده رو
بعد هم اومدیم خونه
یه سیگار روشن کردم نشستم
ننم هم نگفت پنجره رو وا کن
میترسید جرش بدم
آخه هنوز صورتم قرمز بود
خلاصه که
کره هنوز تو مایتابه منتظر منه
اما من اشتهام کور شده.
راستی آهنگ Endtime گروه Katatonia رو گوش بدین



گروهبان
من با بقیه فرق دارم
من هیچ کاری باهات ندارم
نه عاشقتم، نه دنبال پولتم، نه تو خونت موندگارم، نه آمپر چسبوندم و ازت انتظار دارم منو بمالی
مشروبم هم با خودم آوردم
پس لازم نیست نگران باشی
لم بده با هم چند شات بزنیم
مطمئن باش برام فرق داره که امشب با تو بخورم یا با کس دیگه
همین کافیه برا اینکه انقدر حرفاتو مزه مزه نکنی
کافیه برا اینکه از همه ی وقتت لذت ببری
و هم پیالتو دوست داشته باشی


Doom Metal یعنی Brave Murder Day گروه Katatonia
آهنگ Day رو بذارین، و به این فکر نکنین این همه احساس و لذت دیوانه وار کجای ضمیرتون بوده
فقط بدون فریاد کمک غرق بشین.


بچه های پادگان وقتی مهمونی دعوت میشن
اول سوال میکنن دختر بی حجاب و الکل هست یا نه
اگه جواب با رعایت "و" ی منطقی مثبت بود
چکمه ها رو در میارن کلاک میپوشن و میرن.


خواب دیدم دارم تو خیابون بزرگمهر راه میرم
یه دونه از این حاجی بازاریا مال راسته ی پارچه فروشا
از اونا که زنشون بهشون میگه آقا
داره اون ور تو پیاده رو راه میره
یهو کنترل از دستش در رفت
بلند بلند شروع کرد به as i die خوندن
پشمام از ترس ریخته بود.


قسمت بعدی آداب و رسوم زناشویی من و تو:
وقتی دارم no ordinary love گوش میدم
سعی کن خیلی تحویلم بگیری
یه جوری که حس کنم منو میپرستی
نور خونه هم کم باشه
لباس بلند هم بپوش
چاک هم داشته باشه تا بغل باسن


هی بهت میچسبوندم
هی میگفتی "هیچم اصنم"
هی میگفتم چیزی نیست الان تموم میشه
هی میگفتی "هیچم اصنم"
آه.


ــ چشم و گوش دخترشون که وا میشه
براش لباس شویی توشیبا میخرن
چشم و گوش ما که وا میشه
میگن هر چی خریدیم واست بذار زمین و بزن به چاک

ــ دلت میخواد ناقص الخلقه باشی گلم؟
ــ وای نه! با 1000 تا ماشین لباس شویی عوضش نمیکنم



Please could you stop the noise
I'm trying to get some rest
From all the unborn chicken voices in my head



این کارا چیه خوشگلم
تو خودت شکلاتی



من هی میگم نفس تنگی دارم
تو واسه خودت بگو
watching & waiting 4 a friend to play with



Watching & waiting-Moody blues
Download it


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Wednesday, August 27, 2003



درست مثل کمرت که میمالیدیش به دیوار
درست مثل آخرین شات از تو
درست مثل همون



Dust in the wind-Moody blues
Download it



گاهی از کتک های ناپدری ام خوشحال میشوم
انقدر کیف میکنم که نگو، فکر میکنم او چه مرد فهمیده ای است
فکر میکنم خودم به او پیشنهاد دهم که اگر هوس زدن کرد، نجابت نکند
نه احمقم، نه لذت مازوخیستی از دستان بزرگش میبرم
نمیدانم چیست
اما گاهی دلم میخواهد با صدای بلند فریاد بزنم
آهای رفقا، این کتک ها مال خود خودم هستن
مال من، مال من، مال من

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Tuesday, August 26, 2003


بچه های پادگان عادت باحالی دارن
صبح ها سرشونو میکوبن به دیوار،
صبح ها، سرباز خونه درست میشه مثل دیوونه خونه
اونا اعصابشونو گرم میکنن
اگه این کارو نکنن استرس روز خوردشون میکنه
برای داشتن یه روز خوب
باید تا مغز استخون، های باشی


من بر کتاب چند دهانه ها دست میکشم
تو قربونم میروی
او بیدار نمیشود
ما آواز میخوانیم
شما دوست ندارید
آنها مدام با هم اند

من چه خداگونه زانو زده ام
تو چه سوال های بی ربطی میپرسی
او گم شده
ما از ارتفاعی وحشتناک میباریم
شما جور دیگری نمیتوانید باشید
آنها فرار میکنند

من تو او ما شما ایشان
حتی!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Monday, August 25, 2003


به من لم بده با سس فراوون
بوی پودر بچه ی جانسون میدی گلم
شب به خیر
تا یادم نرفته
پروتئین به میزان کافی
و کم کم دنیا شل میشه.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Sunday, August 24, 2003


آنچه زیر آفتاب بعد از ظهر میچسبد
نه در آغوش کشیدن است
نه خوابیدن است
نه مست کردن است
نه چشمک زدن است
نه خودکشی کردن است
نه پولدار شدن است
نه پوزخند زدن به مردم است
نه آویزون شدن از تو است

تنها و تنها کر شدن در سر و صدای گله ی گنجشک های لای درخت است.


از اینا هست که لباشون انقدر خشک و پوسیدس که نگو!
احتمالا گردنشون هم لاغره اسمشونم ژولیت


عطسه های حومه ی شهر
بوی ریدن گاو و پشم شپشی گوسفند
آه طبیعت در دهانم خودت را خلاص کن

عطسه های طبقه ی بیست و چهارم
بوی نشستن روی مبل چرمی و سیگار
آه ژیگولیسم خودت را در دهانم خلاص کن

عطسه های سر تخت طاووس
بوی گند تاکسی و ایرانی
آه بدبختی دهانت را باز کن که آمدم


دست به دست هم دهیم به مهر
هورمون های خویش را کنیم آزاد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Friday, August 22, 2003


بهترین احساسات یه آدم
زمانی دورش میرقصند
که حتی فرصت نداره بهشون نگاه کنه
به محض اینکه به اندازه ی یه سر چرخوندن فراغت پیدا میکنی
دیگه هیچ چیز دور سرت نمیرقصه
جز ارواح بی حوصلگی


امروز امتحان معارف 2 دارم
30 صفحه جزوه خوندم خیر سرم
فقط یادم مونده که:
صورت های پوچی:
1- سنگ شدگی----->بیگانه آلبر کامو
2- عصیان----->عصیان آلبر کامو
3- خودکشی----->بوف کور صادق هدایت
4- دم غنیمت شمری----->رباعیات خیام

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Thursday, August 21, 2003


چقدر راحت غرق شادی بی حد و حصر میشوی
چقدر راحت کامیون ویژه ی حمل هستی را به آدرس عوضی میفرستی
چقدر راحت خودت و دیگران را بازی میدهی
چقدر راحت پاپ کورن های بچه را میخوری
چقدر راحت یادت میرود که از سالن سرده میترسیدی
چقدر راحت مزخرف میگویی
چقدر راحت خودت را میکشی
چقدر راحت...
راستی اگه راست میگی بکش ببینم خودتو
یالا


بعضی ها فکر میکنن وقتی یکی سفره ی دلشو واسشون وا میکنه دو حالت داره
یا خیلی احمق و سادس
یا اونا خیلی آدم های مهم و متفاوتی هستن که باعث شده طرف حرفایی که هیچ وقت نزده رو بهشون بگه
در هر دو حالت خیلی خوش خوشانشون میشه

بیچاره ها اگه بدونن که وقتی براشون درد و دل میکردی، به اندازه ی تخم چپ مگس هم اون حرف ها برات ارزش نداشته، ممکنه زیاد بهشون خوش نگذره.
بعضی وقتا خیلی دردناکه که متوجه بشی کسی که باهات حرف میزده، از تو باهوش تر بوده، و از بالا داشته بهت نگاه میکرده.
متاسف نیستم که این کارو باهات کردم، طبیعت عقرب نیش زدنه گل پسر ;-)


آدم ها دو دسته اند
1- خودم
2- بقیه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Wednesday, August 20, 2003


اگه شکلات بشونی رو پات وقتی آب شد قهوه ای میشی
و اگه یخ بشونی رو پات وقتی آب شد، خنک میشی
خیلی سادس، خیلی ساده
حالا اگه اصرار داری شکلات بازی کنی، حرارتت رو بیار پایین.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Tuesday, August 19, 2003



Every night I hide in bed and plan to run away



Harm's way-Metal church
Download it



دیشب سندباد به خوابم آمد
گفت شیلا و علی بابا پناهنده شدن به آمریکا
گفتم خوب تو چته
گفت شیلا مرغ من بود!
و من تا صبح از خنده غش کردم
مثل این میمونه که بیگلی بیگلی بیاد تو خواب آدم بگه گوریل انگوری به من میگه تکراری شدی.


از میون آداب و سنن حسنه مردن تاج سره، بیخودی خودتونو جر ندین آداب و سنن گرد و قلمبه ی در پیتی.


میدونی؟
من مطمئنم که تمام شعر ها و موزیک ها و نوشته های عاشقانه
نه اون آبکی هاش
اونایی که وقتی میخونیش مو به تنت سیخ میشه
آره، هوی، قیافه نگیر، موهای خود تو هم سیخ میشه
اگه نمیشه حتما از سگ هار کمتری
برای معشوق خیالی گفته شده
یعنی خداترین اثر مال کسی نبوده که خداترین معشوق رو داشته
مال کسی بوده که خداترین تخیل رو داشته
مثلا اینو بخون.


You're tearing me apart
Crushing me inside
You used to lift me up
Now you get me down

If I was to walk away
From you, my love
Could I laugh again?
Again, again...

You're killing me again
Am I still in your head?
You used to light me up
Now you shut me down

If I was to walk away
From you, my love
Could I laugh again?
If I walk away from you
And leave my love
Could I laugh again?

I'm losing you again
Lacking me inside
I used to lift you up
Now I get you down

Without your love
You're tearing me apart
With you close by
You're crushing me inside
Without your love
You're tearing me apart
Without your love
I'm doused in madness
I can't lose the sadness
Can't lose the sadness

Can't lose the sadness

You're tearing me apart
Crushing me inside
Without your love
(you used to lift me up)
You're crushing me inside
(now you get me down)
With you close by
I'm doused in madness
Can't lose the sadness
It's ripping me apart
It's tearing me apart
It's tearing me apart
I don't know how
It's ripping me apart
It's tearing me apart
It's tearing me apart
I don't know why
I don't know why
I don't know why
I don't know why
Without your love
Without your love
Without your love
Without your love
It's tearing me apart


نکنه فکر میکنی همچین جنونی سورس فیزیکی داره؟
نه خوش خیال احمق، این جنون کاملا یک طرفه و درونیه
معمولا کسایی که عاشق خودشون میشن، نگاهشون به عشق جنون آمیز میشه
جنونی که ممکنه من و تو رو به کشتن بده
خدایان، همگی هرمافرودیت هستند
مثل کرم ها.
صبوحی درکشند که دیگران را طاقت آن نباشد.


Masturbation هیچی هیچی که نباشه ارزش گذاری های توی تاریکی رو از بین میبره
تاثیرات شگرفی هم در خونسردی حین اجرا داره.



Life never goes on
they're just empty words




اگه زیاد با نوشابه بخوری، بعد از یه مدت، نوشابه مزه ی الکل میگیره.


به سبک اون موقع های هادوک لپ قرمزی:
دخترا تی شرت کوتاه آبی کمرنگ با آستین های سفید بپوشید.


مثلا میشه اسمشو گذاشت:
مجموعه ی حالت های روانی با عنوان سخیف زندگی.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Monday, August 18, 2003


آن روزهای وحشی راستگو

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Sunday, August 17, 2003



fool me fool me go on n fool me



مرتیکه دیوث بنویس!
آدم دلش میگیره
الان دارم اون آهنگ Explode که از Cardigans گذاشته بودی گوش میدادم


فکر کن یه فیلمی بسازن
شخصیت اصلی فیلم خودشو دار بزنه
باباش دائم الخمر باشه
مامانش جی جی باشه
یه داداشش رفته باشه انگلیس گی شده باشه
یه داداشش هم تو خیابون کون سگ و گربه بذاره
بعد فکر کن خونواده ی مرحوم شکایت کنن که برا چی زندگی مارو بردین رو پرده سینما
فقط خودم فهمیدم چی گفتم احتمالا.


تمپل آو د کینگ
الان میتونی با خیال راحت گردونه و بچرخونی
من دستامو زدم زیر چونمو میخوام مسابقه ای که بقیه توش میبرن و میبازن و تلفات میدن رو نگاه کنم.
تخمه و سیگار هم فراوون، بتازید دوستان.


عرق کرده اومدم خونه میبینم آب قطعه!
نه کولر هست نه یه قطره آب واسه بلعیدن.
عوضش تو برگشتی
و من تعادلم برگشت سر جاش
آخ که هیچی لذتش بیشتر از تعادل نیست
به اندازه ی همه ی آرامش و تعادلی که برام از اون ور دنیا آوردی
دوستت دارم و با هیچی عوضت نمیکنم
حتی با همه ی هیجان های دنیا که تا دیروز یکی یکی تو ذهنم میشمردمشون

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Saturday, August 16, 2003






I will-Radiohead
Download it



من لم داده بودم رو تخت حبیب و با موهای شیکمم بازی میکردم
حبیب هم وبلاگ میخوند و میخندید
بعد نمیدونم چی شد یاد قدیما افتاد وبلاگ خورشید خانومو باز کرد
به من گفت مانی ببین چه خودمونی نوشته "چرا کسی راجع به فیلتر شدن وبلاگ حسین چیزی نمینویسه"
آی غصم شد واسه حسین کچل و صنم ممه!
وای حسینو فیلتر کردن، آی راگوز حسنو بستن، آی حسینمو کردن، عمه حسینت بی سر شد
آی حسین ان تیلیت (انتلکت) کشته شد
خوب بگذریم، امیدوارم ممه های صنم از این اعتراضی که به نوبه ی خودم کردم خشنود و سیخ شده باشه.
امشب چند تا قطره شاش هم به یاد کله ی سکسی حسین تو مستراح روشن میکنم
درست مثل ستاره های دنباله دار، که رد و میشن و دعا رو براورده میکنن.
سگ به گور اون کسی که برا حبیب عرق نیاورد ما امشب یه حالی ببریم.
من الان در شرایط بسیار مناسب بدنی و روحی و جنسی و کمری اعلام میکنم:
فاک یو اند یور فرندز اند یور سیستر تو.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Friday, August 15, 2003





Sail to the moon-Radiohead
Download it



شب میمکم
گم شو بخواب نیم وجبی
جلوی بچه نمیتوانم خوب شب را بمکم
گم شو بخواب
ای بر پدر کی جی رولینگ که نمیگذارد بدون سر خر شب بمکم
ممم، شب میمکم، به کوری چشم های بسته ات


این چه دیوانگی شیرینی است که نمیگذارد آدم باشم؟
چقدر آدم بودن کثیف و چندشناک است


یه مثلی هست بچه های پادگان آلیسون میگن:
دوست دختر اینو اونو بکن
نه مراقبت های بعد از عمل میخواد، نه هی هر روز چشش به چشمت میفته که روش تو روت وا شه
تازه چون ازش دوری نمیفهمه چه گهی هستی، همیشه براش یه معمایی
یه معما که گاهی میاد میکنش و بعد میره اون دور دورا میشینه
هی دم و دیقه هم دلت هزار راه نمیره که این الان نکنه به فلانی بده
با این و اون هم که لاس میزنه اصلا تخمت نیست

کلا بر بچه های پادگان میگن تا میتونی از وسایل شخصی دیگران استفاده کن.


لا اقل وقتی داری لگد میزنی
کفشاتو در بیار، ناخوناتو لاک بزن، پاچه ی منم بالا بزن
که اگه مردم، احساس خاسرالدنیا والاخرت نکنم.


نظرت رو جلب میکنم به خودم
مدت این برنامه، یک ساعت و 5 دقیقه و میلیاردها ثانیه



Ambition makes you look pretty ugly

به عبارتی میکنه 125 تومن
و به عبارتی دیگه یاد لحظاتی می افتم که نشستی و مثل من میشاشی
شاید کار سنگین ترین هم میکنی
آنوقت آرام میشوم
لبخندی شیرین همه ی پهنای صورتم را گشاد میکند


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Wednesday, August 13, 2003


آدم ها در هر صورت در رابطه هاشون با جنس مخالف حسودن
آستانه ی تحریک حسودی بالا پایین داره
اما همیشه و بدون استثنا وجود داره
مطمئنم که اینو میفهمی
اما دلت میخواد بهش اهمیت ندی!
پس چاره ای نیست
خداحافظ
عشق پیش از ارگاسم من


تو قلب شب که خوشگله
آتیش بازی چه بدگله
;-)


آدما از کنارت رد میشن
اکیپ ها جمع میشن و پخش میشن
معشوقه ها چشمک میزنن، میبوسن، خط خطی میکنن و بخار میشن
همخوابه ها دعوت میشن و دودر میشن
هم پیاله ها گرم و سرد میشن

ولی یک شب خواب میبینی
دختری را با شلوار استلیتوی تیره و تی شرت کهنه ی زرد
یک شب که خیلی سال از آن گذشته است
اما هنوز فراموش نکرده ای
هنوز مزه ی بودنش را که به خاطر می آوری
به احترامش چشم بر هم میگذاری


اون کلیپ کارتونیه هست مال Radiohead
اسمش چیز بود، Paranoid Android
ببینید، خودتونم خواستید جر بدید.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Tuesday, August 12, 2003



دزدیده شد به ساعت 9 صبح از میان آشفتگی های پخش و پلا



Invisible hands-Joseph Arthur
Download it



شرقی ها
وقتی میخوان به یکی بگن میخوامت
قصیه رو کش میدن و ادا اصول در میارن
وقتی بهش رسیدن
همش عجله میکنن و اجازه ی لذت بردن به طرف مقابلشون نمیدن
اما غربی ها
بدون مقدمه میگن کسی رو داری؟
میخوای با من باشی
بعد شروع میکنن
و جاهایی رو که باید طول میدن
جاهایی که طولانیش خوش مزه تره


دیدین اهالی یه خونواده بعد از 8-9 سال همدیگه رو میبینن
بعد حرف کم میارن، شروع میکنن به تعریف کردن از گذشته
فلانی یادته کوچولو که بودی فلان کارو میکردی؟
حالا امروز من تو یه همچین جمعی بودم،
از بچگی همه گفتن و گفتن و گفتن
تا نوبت رسید به بچگی من
همسر محترم عموم گفتش که:
مانی یادته وقتی آمادگی بودی؟
میومدی نفری 5 تومن از عموها و عمه ها میگرفتی
تا میرسید به 35 تومن، میرفتی از سر کوچه یه ماءشعیر باهاش میخریدی
میومدی خونه، تا شب باهاش عشق بازی میکردی و بعد از شام سر میکشیدیش؟
یادته مانی؟ یادته؟ آخی چقدر هم افتخار میکردی که داری یه چیز تلخ که بچه های دیگه دوست ندارن میخوری.
آخی یادته؟ آخی یادته؟
حالا منو میگی؟ داشتم فکر میکردم یه روز وقتی با خودش تنها بودم انقدر به این فکر میکردم که الان میاد بهم میگه "بیفت روم ازم لب بگیر" که ماءشعیر بدبختم تو فریزر ترکید.
عجب دل خوشی داشتما، فکر میکردم زن 25 ساله میاد به بچه آمادگی میده!!!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Monday, August 11, 2003





Just-Radiohead
Download it



تلو تلو میخوری عزیزم؟
دراز کشیدی رو زمین و مثل روانی های درجه یک دست و پا میزنی؟
دوست داری منم تو بازی شرکت کنم؟
بخوای نخوای روت خوابیدم و برای دست و پات آواز دیوانه ی مخمل پوش رو میخونم
اوه به من دست نزن، میخوام شونه هامو بذارم زمین و پاهامو تو هوا بچرخونم
نکن! دستتو بکش، میخوام دور خودم بچرخم و مثل کر و لالا "او او" کنم
هی میگیره و ول میکنه، دقت کردی؟
یه لحظه دارم کمرتو بو میکنم، و دقیقه ی بعدی اصلا نمیبینمت
اما خیلی دوستت دارم، باورت نمیشه؟ بیا: "بول بول بول بول شششوف"
سرمو میگیرم و پیچ میخورم، اگه اینجوری نگات کنم خوشت میاد؟
هه هه، آخه چرا تو از من نمیترسی؟
من اصلا حالت عادی ندارم، من دست و پامو گم کردم
من میخوام از روی لباس برم توی بدنت، نه نه هنوز وقتش نشده بکنمت
یه کم دیگه طاقت بیار، اگه تنت میسوزه، میتونم اونی که لپامو گنده کرده پوف کنم رو تنت
جون، نظرت چیه؟ آهان، وقتی دورم میچرخی یه کم خودتو بمال به من
اینجوری مور مور میشم، ممکنه لیوانو پرت کنم تو دیوار
حالا بیا با هم بگردیم، اوه از بچگی سرم گیج مرفت، اما کی اهمیت میده؟ من و توی کس خل؟
ببین من آدم نیستم، اما تو هم بدت نمیاد موهاتو بکشم و گردنتو گاز بگیرم نه؟
تا صبح هان؟
خیلی خوش میگذره، خیلی وقت بود یادم رفته بود، وحشی تر از اونم که یه گوشه بق کنم
سیگار باید صد بار از دستت بیفته و چشات چار تا رو زمین ببینش
اینجوری شاید بشه بهت گفت یه معشوق خوب
من عاشقتم، میگی نه؟ چند تا مشت بزن تو صورتم
من حالم خیلی خوبه، تو چی؟
کونت میگه خوبم، رونت میگه عالیم، مچت میگه وووه محشر
از این بهتر نمیشه
بیا بریم از پنجره بشاشیم پایین
بشاشیم ها! فواره درست کنیم
شاش باید پرواز کنه
ووووهو، شاش چه مزه میده؟ ترای ایت.
آیم سو فان تو دی
آی کن فلای مای فرندز
پاش بیفته روده ی بزرگتو با محتویاتش میخورم
تو هم که بدت نمیاد بخوابی تو وان پر از گل هان؟
کی بود میترسید گل بره تو سوراخش؟
هاها بزن قدش.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Sunday, August 10, 2003


بریم رو پشت بوم
تا صبح به همدیگه دست بزنیم
بریم
هوا داره تاریک میشه
بیا بریم خوشگل من


دیدی یه نفر نیم تنه لای در وایسه و با یکی لاس بزنه؟
حالا من یکی رو میشناسم تا آخر عمرش همینجوری زندگی کرد



Identify
Please indetify
if its me you want
standing by your side
Identify
These tears of mine

Am I lonely? or am I just alive
Am I lonely? or am I just alive



Identify-Natalie Imbruglia
Download it

Thanks soheyl 4 music - ba inke liaghat nadare -



مسائل آزار دهنده
با دست به دست شدن بال و پر میگیرن
پس وقتی حالت خوب نیست
خفه شو، خفه خون بگیر، دهنتو ببند، دوشاخه ی تلفنو بکش.


هی هی! آروم باش
چاقو رو مثل آدم تکون بده
داری هلو قاچ میکنی
کیر ناپدریتو که نمیبری!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Saturday, August 09, 2003





Street of dreams-Rainbow
Download it



Desperate heart-Rainbow
Download it



Magica story (instrumental)-Dio
Download it


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Friday, August 08, 2003


پنجره را باز کن
پایین را نگاه کن
کثافت ها نشسته اند
نه سوت میزنند
نه آهنگ های قدیمی را میخوانند
ورد زبانشان
سه کلام است
پنجه بکس، عرق سگی، گوشت
لات هم
لات های قدیم


بزرگ ترین اشتباهی که در یک رابطه میشه کرد
اینه که خیلی زود به این نتیجه برسی که باید یه نفر رو بدست بیاری
یعنی همه ی شرایط نشون بده که این شخص کسیه که خیلی به دردت میخوره
و این باعث بشه که تو به همون سرعت نتیجه بگیری که تیکه هایی از وجود کثیفت رو دور بندازی
نه اینکه مخفیشون کنی و جا نماز آب بکشی ها!
نه! واقعا تصمیم بگیری اونا رو دور بندازی

مطمئن باش، حتی اگه به این نتیجه نرسی که ارزش اون آدم کمتر از اونیه که فکر میکردی
به این نتیجه میرسی که دلت میخواد اون تیکه هایی که دور ریختی رو دوباره بذاری سر جاش.
اگه زیاد تو اون رابطه پیش نرفته باشی
باز یه جوری میشه جمعش کرد
اما اگه تا خرخره خودت و دیگری رو درگیرش کرده باشی
باید یه دستتو بزنی زیر چونت
و مگس هایی که دور افکار گه اندر گهت جمع شدن رو کیش کنی

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Thursday, August 07, 2003





ساعت بزرگ اتاق سردم
دوازده بار بر پشتم میکوبد
دوازده بار چشمانم را میبندم
و لب هایم را به هم میفشارم
دوازده بار بر پشتم میکوبد
دست در سینه میکنم
قلبم را بیرون میکشم
بی آنکه بگذارم
دم
مزه ی گهش را به مغزم غالب کند
میان دندان هایم نگاهش میدارم
از پیشانی سرما به روی گردنم میریزد
بالش را روی سرم میگذارم
چیزی نمانده گریه ام بگیرد
که عطرش در اتاق میپیچد
آرام میشوم
با خودم کارهایش را مرور میکنم
اول باید پاندول ساعت را نگه داشته باشد
پرده را صاف میکند
چوب پنبه ای بر سر شیشه ی مشروب میگذارد
دامن بلندش را جمع میکند
روی تخت مینشیند
خاکستر ها را از روی سینه و دستانم به نرمی جارو میکند
بلند میشود، و من دامنش را رها نمیکنم
موهایش را باز میکند
یک دستم را راست میکند
گردنش را روی دست میگذارد
و از من میخواهد گرمش کنم
مرد گریزان به درونم باز میگردد
دلم قرص میشود
گردنش را میبوسم
با حجم مهربانش عشق بازی میکنم
چشمانم مصمم میشود
پلک هایش را میبوسم
به سینه ی عریانش نگاه میکنم
بالا میرود
پایین می آید
این بار هم گریه نمیکنم
مثل همیشه



Theater of tragedy
Download it






House of the rising sun-The ventures
Download it


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Wednesday, August 06, 2003



He held her close to say
dele la li lom sio loo
FIRE



اگر روزی خونت را ریختم
و لختی کوتاه پیش از آنکه چشمانت را رها کنی
مجال یافتی تا نفرتت را به چانه ام تف کنی
فراموش نکن
خودت میگفتی
گاهی قاتل از خون مقتولش معصوم تر است

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Tuesday, August 05, 2003


دوست دارم یه جایی تو مایه های سگ دونی زندگی کنم


میدونی؟
بدترین حالتش اینه که
دو نفر طرز فکر نوع A داشته باشن
بعد به دلیل مجموعه ی شرایط وقتی به هم میرسن نشون بدن که طرز فکر نوع B دارن
و هر بار که همدیگه رو میبینن، وقتی تنها میشن
هزار بار آرزو کنن که کاش اون طرز فکر A رو داشت
و از این که دارن با طرز فکر B به اون رابطه ادامه میدن
به خودشون لعنت بفرستن
به زندگی که هر روز هزار بار از این اتفاقا توش میفته چی میشه گفت؟
به نظر من
زندگی تمامش یه سوء تفاهم آشغاله
که گاهی خیلی شانسی بین آشغالاش یه سری چیز اشتباهی دور انداخته شده پیدا میشه
و آدم فکر میکنه که موفق شده کاری از پیش ببره
نمیگم نمیشه بهش غلبه کرد
اما اگه واقع بین باشی
میبینی تا خر خره گرفتارش شدی!


من عاشق خودم ام
مشکلیه؟
هر عشق دیگه
بدون شک
در رتبه ی دوم به بعد جا میشه
هر عشقی


گروهبان
دیگه وقتشه که اعتراف کنی
تو خوابت میاد مرد
تو فقط خوابت میاد
اهمیتی داره که مهمونات دلشون بخواد کنارشون باشی؟
یعنی معرفتت اجازه نمیده؟
بریز دور.
هیچی لذتش بیشتر از خوابیدن نیست
فقط تو خواب جرات میکنی یه مرد روشن باشی
پس بخواب
برای تمام عمرت بخواب


یه ذره که خیره میشم
یا وقتی حواسشون نیست نگاهشون میکنم
یه صدای بلند از اون ته تهام میگه
چقدر شبیه همن
همه شبیه همن
واقعا چه فرقی داره
کدوم اونی باشه که اون کارو میکنه
و کدوم اونی باشه که هیچ وقت باهاش سلام نمیکنی
هیچ فرقی پسر، هیچی
خیلی مسخرس؟
نه نه مسخره نیست،
خیلی شیرینه.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Monday, August 04, 2003


نه خانه های خالی زندگی رنگ و رو رفته
نه آرزوهای شکست خورده و توفان زده ام
نه غمگینی غروب دریا
نه لختی و هراس انگیزی آهنگ های فرانسوی بی خواننده
نه دلتنگی های روز خفته و شب بیدار
نه ترس از دست دادن
نه هجوم نامردمان خوک صفت
نه خاطرات دردناک و بیمارم
هیچ یک نمیتوانند مرا به مسلخ این تن بی قدر بکشانند
از آن روز که برای"لباس کهنه" های بچگانه و معصوم روح بیچاره ام جوابی نداشته باشم می هراسم
این تنها دلیل محکمی است که میتواند مرا به مسلخ بکشاند
تنها وتنها و تنها



موسقی از وبلاگ کلیمانجارو


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Sunday, August 03, 2003



my mind is playing tricks on me

I am not as stable as I used to be

pushed and shoved, you know you're going too far

I will not break my back for you no more, I am gonna go my way

I am gonna take control

time to wake up and dig myself out of this hell

just wipe your own ass and - shut your mouth




La la lay lay
ii e ro o oli eys




مردم انقدر دامبولی گوش دادم
هان؟ نه بابا پارتی شبانه روزی نیست تو خونه
خانوم هاویشام پریود شده
هی میگه دامبولی بذار تکون تکون بخورم که بیاد!!!
حالا جدی هی برقصی میاد؟
یا چیز دیگه میشه ما خبر نداریم؟


دیشب خواب دیدم خواهرم متالوژی دانشکده فنی قبول شده
بهش گفتم مگه رتبت چند بود؟
گفت: 7 هزار
گفتم: پس چجوری قبول شدی؟!
گفت: خوابه دیگه.


چه جا نماز آب بکشی و مولانا بخونی
چه عرق بخوری و هفتیر رو من بکشی
چه محلم نذاری و واسم قیافه بگیری
چه عصبانی باشی و بدنت بلرزه
چه هورنی باشی و انگشتتو بمکی
هیچ فرقی نمیکنه
تو هیچی نیستی
تو هیچی نیستی
چون به محض اینکه بهت بگم کوچولو و یه دهن برات بخونم
مثل یه بچه گربه میشینی رو دمت و زیر چشمی نگام میکنی
پس بهتره خودت باشی، هان؟
خیلی آسون تره.


از اون قمقمه ها بود شبیه آدم آهنی بود و نی داشت،
از اونا که خودمو دو ماه تموم جر دادم و واست گریه کردم که برام بخریش
بعد وقتی با کلی اخم و تخم خریدیش
من گذاشتمش تو فریزر
یخ زد و یخ زد و بزرگ شد
بعد اونجاش که میرفت تو اونجاش جا باز کرد
بعد دیگه آب توش بند نمیشد، از زیرش میریخت زمین
بعد من جرات نمیکردم بهت بگم خرابش کردم و کیفمو خیس میکنه
شیر آب مدرسه هم تو توالت بود و همیشه بوی گندش حالمو به هم میزد
از تو دهنی بچه ها هم نمیتونستم بخورم
آخه خودت منو وسواسی بار آورده بودی
برا همین همیشه تا میومدم خونه
یه شیشه آب از یخچال میاوردم بیرون و تا خرخره میخوردم

از اون قمقمه ها امروز دست یه بچه ی فسقلی دیدم
میخواستم بهش بگم:
هی تپلی! نباید بذاری یخ بزنه، خراب میشه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Friday, August 01, 2003


ببخشید که کس کش میشم یه لحظه:
هیچ با هم بودنی لذتش بیشتر از با هم بودن یه شبه نیست
روز نه ها
شب
اما فقط یه شب
بیشترش یه مزایایی داره ها
اما چکیده ی مطلب
اگه دو طرف رک و به درد بخور باشن
یه شبه


ببین پسرم
اگه از فردا دیر بیای خونه
مثل بابای مهدی وقتی سیگار میکشی اخم میکنم و دماغمو میگیرم




C
ome lay with me my oh my sweetheart cigarette



آقا هر کی خواست خودشو بکشه
حتما به من خبر بده
هوس کردم یکی رو با تیر بزنم.



sweet crime
sweet crime
sweet crime
sweet sweet sweet awful crime




Anybody there-Rainbow
Download it



دیدی چقدر حال میده آدم وسط دعوا و کتک کاری و تام و جری، یهو لبش گیر کنه تو لب حریف!
انقدر خوبه، حتی از ... هم حالش بیشتره، آدم حالی میبره که نگو.
درست مثل یه صحنه ی 7-8 دقیقه ای وسط CD سوم یه فیلم نفس گیر.
حمله ی وحشیانه ی عناصر نفوذی به قوای حال و حول آدم.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Thursday, July 31, 2003



          - oh, oooo, aaa God
          - mmm luv me, make luv 2 me
          - shut your fucking mouth, mmm
          DOOOOOM
          - oh honey! u make me kir


پ.ن: دیالوگ ابتدایی فیلم زمانی برای مستی سگ ها
کارگردان: مارتین اس کرستی


ببین آقا، ببین خانوم
تو که اگه یه روز آب گرم برای شست و شوی ما تحت مبارکت نباشه، اعتصاب میکنی و زمین و زمونو به هم میریزی
غلط زیادی میکنی، رمان و نوول و شعر سیاه مینویسی.
آخه تو از سیاهی چی میفهمی؟
بعد چون خیلی هم قشنگ و با استیل مینویسی،
1 میلیارد آدم از خودت احمق تر، که تازه خیلی خودشونو روشن فکر میدونن و سر و کلشون تو ادبیات پیدا شده
حرفاتو مانیفست میکنن میچسبونن دم درشون،
خاک بر سر تو، خاک شاش آلود (گل کبریایی) تو سر پیروانت.


چند تا حرف هم خونواده:

1- عزیزم نشین غصه بخور، که:
مونیکا بلوچی تو بغلم نیست،
شروینه ی آقای محسن زاده تو بغلم نیست،
یا فلان دختر که یکی دو بار باش حرف زدم، چقدر فهمیدس،
خوش باحال اون دوس پسر بی سر و پاش

من با این تجربه ی دست و پا شکسته
بهت قول شرف میدم
رویایی ترین دختر زندگیت که خوابش هم نمیبینی مال تو بشه،
اگه یه روزی مال تو بشه
و یه سال باهاش همه کاری بکنی، دیگه هیچ فرقی با دختر های خیلی معمولی تر نداره!
( آواز دهل همیشه از دور خیلی خوش است )
اینو قول شرف میدم
میگی نه؟ خاک بریز رو شستم.


2- تمام آدمایی که شغلشون تولید عقیده و اندیشه بوده، احمق های حراف بودن، یه مشت آدم کور بودن که فقط فن بیان داشتن ( مثلا: خدا، فلاسفه، ادبا، فیلم سازان، وبلاگ نویسان)
همیشه با ارزش ترین عقیده ها و اندیشه ها، اونایی هستن که تو متن زندگی یه آدم مخفی اند.
آدمی که داره با اونها زندگی میکنه، اونها رو برای اینکه باهاشون زندگیشو بسازه سنتز کرده.
حتی اگه همون آدم شروع کنه به نوشتن اون اندیشه ها، و انتقال اون اندیشه ها به دیگران، مجبور میشه که آب قاطیش کنه که چیز مالی به نظر بیاد
و همین آب هاست که زندگی من و تو رو داره با خودش میبره.

3- هیچ وقت خودتو نباز، حتی وقتی تو خودت شاشیدی و دارن بهت میخندن، کاملا ریلکس برگرد بگو: حالا کی میخواد شلوارمو با محتویاتش بخوره؟

4- شیر باش، همیشه شکارتو خودت بدست بیار،
هوش+تجربه+خودخواهی=زندگی متعالی

5- هان؟ وبلاگ خودمه دلم میخواد توش منبر برم.



Don't talk to strangers
Cause they're only there to do you harm
Don't write in starlight
Cause the words may come out real
Don't hide in doorways
You may find the key that opens up your soul
Don't go to Heaven cause it's really only Hell
Don't smell the flowers
They're an evil drug to make you loose your mind
Don't dream of women cause they only bring you down



Don talk to strangers-Dio
Download it

اوف، اوف، اوف






Creep-Radiohead
Download it



Karma police-Radiohead
Download it


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Tuesday, July 29, 2003





خوابیده بودم
تاریکی با چشمان بازم حرف میزد
میخواست آن ها را با خود همراه کند
شاید نقشه ای برایشان کشیده بود
نمیدانستم
کم کمک احساس کردم که زمین زیرم نرم تر میشود
چیزی شبیه پر شدن وان مینمود
کف دستانم لطافتی تازه کشف میکرد
سطح آب بود که با دستانم بالاتر می آمد
صدای غوطه خوردن، گوشهایم را پر کرد
حباب ها را میدیدم که از من فرار میکنند
دیگر چشمانم باز نمیشد
اکسیژن از پوستم بیرون میزد
و من خنک و خنک تر میشدم
اراده ام از من جدا میشد
هر گاه سعی میکردم چشمانم را باز کنم
خوب این را میفهمیدم
دیگر محیط برایم معنا نداشت
زمان هنوز خاطره وار می آمد و دور میشد
جلبک ها روی من انباشته میشدند
و من سیاه و سیاه تر میشدم
و من تنها و تنها تر میشدم
ترسناک بود، ترسناک
اما،
اما،
اما،
هر چه میگذشت
خستگی و بی حسی
ترس را کمرنگ تر میکرد
ترس جایش را با لذت عوض میکرد
درست مثل اولین باری که دختری را لخت در بر گرفتم
دیگر هیچ به خاطر ندارم

بی شرمانه و نامردانه است
درست جایی که آگاهی جان میگیرد
حافظه خوابش میبرد.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Monday, July 28, 2003


میدونی چی میچسبه؟
یکی از این آدمای آروم و مرتب و با شخصیتو که از زندگی رضایت ندارن
با خودت برداری ببری تو یه اتاق
چندین تا قوطی آبجو هم ببری اون تو،
بعد یه selection جیغ بذاری تو ضبط
همینطور که آبجو میریزی رو سر و صورتش و میری بالا
هی جیغ بزنی
درم قفل کنی نتونه در بره
چند شب تا نزدیکای صبح این کارو ادامه بدی
بعد یه روز صبح درو وا کنی بگی برو خونتون دیگه
یه جور دیگه هم میشه
ببریش پیش روانشناس بالینی، یه کم آسیب شناسیش کنه.
به هر حال راه حل زیاده.




Moonlight shadow-Code 7
Download it



این بغل یه دونه گست بوک (نظر دونی دائمی) گذاشتم.
دلم خواست، هر موقع هم نخواست بر میداریم.
به هر حال پیشاپیش از هرگونه همکاری، عدم همکاری، فحش، خایه مالی و چیزهای دیگه متشکریم
روابط عمومی پادگان آلیسون
گروهبان کلگ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Sunday, July 27, 2003


عمه ی من گرده
عمه ی من زنگ زده میگه خیلی بی معرفتی
دلم میخواد بگم سرشو بخور قلمبه
یه دل میگه بگم
یه دل میگه نگم

یه دل میگه بگم
یه دل میگه نگم


گروهبان سرسام گرفته
همه رو به صف کرده براش شیپور بزنن
همه رو به صف کرده در حال شیپور زدن همه ی دنیا رو اعدام کنن
هی میگه آتش، هی میگه آتش
گروهبان شلوغی رو میپرسته
گروهبان وقتی سرسام میگیره سرتیپ اعدام میکنه
گروهبان تا ته دنیا روانی بمون
روانیت خیلی حقه.

پ.ن: آهنگ همون پایینی


ساعتم گم شده
کاش خودم گم شده بودم


آخه چرا؟
واقعا چرا؟
کجای ضمیر من به فاک رفته که اینجوری میشه مرد؟
از وقتی مردی هر وقت خوابتو دیدم مریض و افسرده و مظلوم بودی
امروز که دیگه شاهکار کردی
اومدی تو خواب من، بهت دستور دادم واسم یه جور نوشیدنی درست کنی
تو هم برام با کلی شوق درست کردی، بعد دو تا لیوان ریختی که با هم بخوریم
من بهت گفتم مال خودتو ببر خالی کن تو شیشه، تو حق نداری بخوری
تو هم رفتی خالیش کردی، بعدم رفتی با اون دو تا فسقلی کارتون نگاه کردی
چشاتم که عین.... پر از غم بود
به همه ی مقدسات بی وجود عالم دلم کباب میشه
تو که تو زنده بودنت گرگ درنده بودی مرد
چته؟
چمه؟
هان؟




Blow out-Radiohead
Download it


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Saturday, July 26, 2003


زندگی یعنی
تو یه شهر قدیمی
کنار مغزای پوسیده
وسط یه عالمه عقاید خاک گرفته
زیر سقف قوانین تار عنکبوت بسته
یه بسته ی نو از تو کیفت در بیاری
بسته ای که یه چیزی توشه
چیزی که
برقش
چشمای زندگی رو
اذیت میکنه
چشمای زندگی رو
کور میکنه
چشمای زندگی رو
از وحشت خیره میکنه
به زندگی میگه
پیر سگ!
برو کنار بذار باد بیاد
عقب وایسا میخوام یه ساز جدید بزنم
سازی که فقط بلده فالش بزنه
اگه جرات داری بهم بگو آدم نیستی
بگو بلد نیستی، بگو حالا حالا ها کار داری
اونوقته که ته سیگارمو تو صورت چروکیدت له میکنم
و بعد به سر تا پات میشاشم


ماشین عقبی نور بالا میاد
دو تا دختر کله شقن که تا سمت چپو با ترس از سرعت ما خالی کردن، از سمت راستشون سبقت گرفتیم
ولی چقدر تخمک انداختن از ترس
ماشین عقبی همینطور نور بالا میاد
شب چقدر بزرگراه میچسبه
مخصوصا اگه باد سفارشی بزنه تو چشمت
همینطور بپیچه تو یقه ی بازت
بره لای موهات،
همون موها که هاویشام میگه میتونی توش سیگاراتو قایم کنی
هاها، اینم ما رو گرفته ها
میدونی چی حقه؟
بری خونه یه خوراک مغز بزنی، پشتشم یه چیز خوب بری بالا
بعد سرتو از پنجره بیرون کنی
مثل اجنه بخندی و صدات تو آسمون بچرخه
بعدم یه دهه هفتادی بذاری تو ضبط برات زوزه بکشه
یه کم کتاب بخونی
وسطاش بی خیال شی بقیشو خودت بنویسی
هی سیگار روشن کنی، یادت بره بکشی، ضایع شی
بعدم ادکلنتو بو کنی
با خودت بگی، الهی قربون صورت ناز و لطیفت برم که همیشه با صورت زبر من قرمز میشه
خونه که میرسی بوی سیگار و اودکلن منو میدی
قربونت برم
نه؟



دزدیده شد به ساعت 6 عصر
از عروس شیشه های بخار گرفته



Soldier of fotune-Deep purple
Download it




Baby orange
u know that i can not always be strong
m
i
s
s
u





Nights in white satin
never reaching the end

ram ram ram ram ram
ri ri ram ram ra ram


dear SOrCErEr
life is fucking beautiful


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Friday, July 25, 2003


وای به حالت اگه امشب نیای
مسخره هر چیزی یه حدی داره
وووووش، قربون اون ...
بقیش در گوشت.


همیشه وقتی یادم میاد
سر قبرش چقدر توی سر خودشون میزدن و تو گریه کردن و غش کردن از هم سبقت میگرفتن
حالم به هم میخوره
من بدون اشک صاف وایساده بودم و به عموم که شونه های بابامو تو قبر تکون میداد نگاه میکردم
منتظر بودن که غشی چیزی بکنم، یا زبونم بند بیاد، یا سر همه داد بزنم و بگم بهش دست نزنین، مال خودمه
اما فقط نگاه میکردم، حتی اگه اون جونورای مسخره دور و برم نبودن و حالمو به هم نزده بودن، لذت هم میبردم
یه لذت عجیب و غریب و پر از سکوت
آخه هیشکی نمیدونست که چقدر خوش موقع تموم کرده بود، چقدر به نفعش بود که راحت اون تو بخوابه
چقدر زندگیش داشت... داشت تار عنکبوت میگرفت
آدمای اطرافم همیشه توی ذهنم دو دسته بودن
یه دسته اونایی که وقتی تو ذهنم میمیرن، خودکشی میکنم
یه دسته اونایی که از فکر کردن به مرگشون آرامش پیدا میکنم
نه که دوست دارم که اونا بمیرن ها، نه!
ولی کلا وسط یه زندگی شلوغ، همیشه یه مرگ آروم و با شکوه میچسبه
هیچ وقت چیزی که روزی گریبان خودت رو هم میگیره، برای خودت آلت کوبیدن توی سرت نکن.
ول کن بابا اینا چیه دارم میگم عصر جمعه ای.
سر جمع: I hate 2 c u cry




C u on the other side-Ozzy
Download it


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Thursday, July 24, 2003


میگم نظرت چیه گروهبان؟
خیلی وسوسه انگیزه نه؟
اما روی هم رفته کون لقش.
به افتخار خودم و خودت، سک سک


ببین من یه حرفی میخوام بزنم
با اینکه میدونم نمیشه کامل کامل گفتش، اما میگم
به نظر من دختر به درد بخور و حسابی کسیه که:
اگه بهش بگی از اینکه تفشو بخوری لذت میبری
توی دهنت تف کنه

حالا از اون ور دیدین، یه عده هستن خجالت میکشن که دستشون بوسیده بشه؟
احساس میکنن که بی احترامی به طرف مقابله
تا میای دستش یا چمیدونم پاش رو با کلی چیز! ببوسی
دستش یا پاشو میکشه کنار، بعد وقیحانه صورتتو میبوسه
خوب آقا یا خانوم عزیز، اون دلش میخواد
اون از این کار لذت میبره
ادا اطوار تو یه چیز بزرگ رو از اون میگیره:
این احساس که امکان پیروز شدن بر همه ی از پیش تعریف شده ها در رابطش وجود داره.

خیلی لذت بخشه که یه دختر درک کنه که تو ممکنه از خیلی چیزای عجیب غریب لذت ببری
مثلا دلت بخواد ازش کتک بخوری
یا دلت بخواد اصلا روت بشاشه

واقعا یه دختر ایرانی که این چیزا رو درک میکنه یه گنجه
فرهنگ ایرانی درست نقطه ی مقابل اینجور روشن بینیه
علت ضایع شدن خیلی از لذت ها همینه.

پ.ن: منظور فقط مسایل سکسی نیست، حال ندارم بحث رو خیلی باز کنم.


از نظر علمی خیلی گهی


روابطی هستند که غمی همیشه آنها را احاطه کرده است
همیشه روابطی هستند، که یک جور اختلاف سطح آنها را خراش خراش میکند
همیشه روابطی هستند، که سرگردانی را بیشتر و بیشتر میکنند
همیشه روابطی هستند، که لحظه لحظه ی آنها در ذوق میزند
همیشه روابطی هستند، که در آنها نیاز پیدا میکنی که رجز بخوانی
همیشه روابطی هستند، که پراکندگی را بر تو ممنوع میکنند
همیشه روابطی هستند، که صمیمیت هم در آنها از نوع میلیتاری است
همیشه روابطی هستند، که نوعی شغل محسوب میشوند
همیشه روابطی هستند، که اجازه نمیدهند، که اجازه نمیدهند، که اجازه نمیدهند
میدونی؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Tuesday, July 22, 2003





Nights in white satin-Moody blues
Download it



The voice-Moody blues
Download it




تب ها که فرو مینشینند
آب های وحشی نقره ای که آرام میگیرند
دستانم که کنجکاویشان را از یاد میبرند
آهنگ غم انگیز اخموی پس پرده
مینماید خاکستری نت هایش را
آخرین نخ را از پاکت بیرون میکشم
روی میز، مقابلم میخوابانمش
برای خود میغلتد بی جان
لخت و بی آرایش
لحظه تن نمایی میکند
میگوید ژست مسخره ات را دفن کن
پیش از آنکه خاکروبه را کامیون کهنه با خود ببرد
وقت آن است که بر سر زانوانت کلاه برداری
دوستش داری، دوستش داری، دوستش داری







Chopsuey-System of down
Download it


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Monday, July 21, 2003







Please survive-Lightmare
Download it



چند روز شد؟
شاید الان تو فروشگاه یا نمایشگاه آدم مصنوعی باشی
اما من هنوز خودمم و کتابا و جزوه ها و نمکی ها و آهنگا
امروز داشتم با دیاپازون لولمو تشدید میکردم
یهو دیدم 1 ساعت گذشت و دارم فکر میکنم چقدر تو بغل من خوب جا میشی.
لوله ترکیده بود.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Home