Monday, June 30, 2003


میدونی عزیز من؟
تشخیص این که یه سینه رو جراح شکافته یا دزد زیاد سخت نیست.
من دیشب روی پاره های تنم قدم میزدم
پاره هایی که یه ناشی روی زمین ریخته بود
ناشی ترین جراحی که تو همه ی این مدت خودمو به چاقوی کندش سپرده بودم
این فقط یه خواب بود نه؟
اما من به شدت دنبال اون ناشی میگردم
دوست دارم ازش بپرسم
موقعی که این کارو میکرد
میخندید یا گریه میکرد!
چشماش باز بود یا بسته!
منو بیهوش کرده بود یا نه!
وقتی کارش تموم شد و دستاشو شست
غذا خورد، یا دوش گرفت!
صبح یه چاقوی خونی توی جیب کتم پیدا کردم
درست فهمیدی
این سوال ها از همون جا اومده
میدونم عزیزم، اینطوری نگاه نکن
اگه پشت گوشمو دیدم، اونم میبینم.




Loosing my religion-Rem
(thanks Pejman & Goldoon 4 Music)

Download it


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Sunday, June 29, 2003



      Mad man moon(=)
      mamamoon(=)
      mameye hamamoon(!=)
      hameye mamehamoon




من همیشه دلم میخواد شغلمو نصف شب تو خونه پای کامپیوتر انجام بدم
یه لیوان گنده آبجو هم بذارم بغل دستم
یه پاکت پر سیگار هم اون یکی بغل دستم
بعد هی با قیافه ی متفکر به مونیتور خیره بشم
بعد یکی ــ !!!ــ بیاد بگه:
عزیزم بیا بخواب، خودتو از بین میبری اینطوری
منم براش توضیح بدم که اگه این پروژه رو تموم کنم
زندگیمون از این رو به اون رو میشه.


شما فکر میکنید که من خیلی از شما میترسم؟
نه اشتباه میکنید قربان
من کی باشم که بخوام از شما بترسم
من از هیچی نمیترسم
چه برسه به شما.

دیدین؟


غصه نخور پسر کوچولو
خیلی زود تو هم مرد میشی
یه مرد، درست مثل من
یه مرد بزرگ
کسی که هر شب آشغالا رو میذاره دم در
از هیچی هم نمیترسه
یه این کاره
یه آشغال دم در گذار حرفه ای
یه مــــــــــــــــــــرد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Saturday, June 28, 2003


صبح به خیر گروهبان
روز خوبی داشته باشی
صبحونتو آماده کردم
من باید زود برم میدون که به گل کاهو برسم
اینم بوس امروزت
اگه حوصله نداشتی بری سر کار
لا اقل یه سر به خیاطت بزن
لباسایی که داده بودی واست تنگ کنه
آماده شده
سعی کن کمتر به این خیاط زحمت بدی
فکر میکنم سالی دو بار کافیه ;-)
در ضمن فکر نکن نمیفهمم غذاهاتو کی میخوره!
اگه دو روز این خروسو نبینی
روز سوم کلاهتو بر میداری و بهش روز به خیر میگی
به هر حال نمیخواد زیاد سخت بگیری عزیزم
لاغرت هم می ارزه به تموم اون سرهنگ های گرد و قلنبه
اوه گروهبان نازم لباتو این شکلی نکن
تو برای من از روز اول هم سرهنگ بودی
اصلا میدونی فقط تویی که میتونی گروهبان باشی
برای همینه که...
باشه باشه قهر نکن
اینم یه بوس خارج سهمیه
تا بعد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Friday, June 27, 2003


از اینا که دلت گرفته
بعد میری جلوی پنجره ی آشپزخونه
ته مونده ی سیگارو از تو پاکت در میاری
تا میای آتیش بزنی
از پنجره میبینی
از اون ته تهای خیابون
از تو تاریکی
دو نفر دارن با هم میان
یکیشون با ابهت داره میاد
اونیکی هم هی خم و راست میشه
هی دستاشو تکون میده و با آب و تاب یه چیزی رو تعریف میکنه
بعد ...


داشتم نظر خواهی یه وبلاگی رو نگاه میکردم
دیدم دعوا سر تعریف کلمه ی جندس
من نظرمو اینجا میگم:
البته نظر من در باره ی پیر جنده صدق میکنه
من با جنده ی زیر 35 سر و کار نداشتم

به جنده نگاه کن:
چیزی که میبینی یه چهره ی معمولی و بعضا با خنده های کریه
اما تو دلش دو حالت بیشتر نداره:
یا ازت میترسه
یا به ریشت میخنده
هیچ وقت از کاری که میکنه پشیمون نمیشه
موقعی که روی کاره
کاملا حرفه ای عمل میکنه و هشیاره
هیچ وقت نمیبینی که خوش خوشانش بشه.
حتی اون لحظه ای که سر از پات نمیشناسی و تو یه دنیای دیگه ای
اون با وجود اینکه ممکنه در حال لذت بردن باشه، اما حواسش جمعه
تاکید میکنم، منظور کسیه که برای این کار پول میگیره
نه کسی که مرامی به همه ی دنیا میده
این آدم نسبت به همه ی آدمها یه دید تحقیر آمیز داره
حتی موقعی که کنارشون احساس نا امنی میکنه
آدمای متوسطی اند از لحاظ هوشی
اگه اولش هم باهوش بودن، الان دیگه برخورد یه آدم متوسط رو دارن
و در آخر
تو رفتار با آدمهای گذری
مثل کسایی که بهشون میدن، یا دیگران
هیچ وقت به تفاوت ها و ویژگی های اون ها توجه نمیکنن
اما تو رفتار با کسایی که توی زندگیشون نقش دارن
خیلی خیلی دقیق اند.
بدون اینکه بخوان، مو رو از ماست میکشن بیرون.
این یعنی شخصیت دو گانه دارن.
اوج دلبریشون موقع ساک زدنه
و اوج حال بهم زنیشون موقع خندیدن، یا گپ زدن.



خوب چشاتو وا کن
آهان اگه بازتر میشه دریغ نکن
نگاه کن
به درک
فهمیدی؟
آخه چی انقدر مضطربت میکنه؟
لجن یا خودتو بکش
یا اضطرابتو بکش.
بدون یکی از اینا فردا صبح میخوام خودتو معرفی کنی
حالیته؟



Crawling-Linking Park
Download it


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Thursday, June 26, 2003


هی گروهبان عزیز
من فکر میکنم که تو به اندازه ی کافی به من توجه نمیکنی
من فکر میکنم تو خیلی دور شدی
من به یه چشم دیگه به تو نگاه میکردم
اما تو هم مثل بقیه به محض اینکه برق دکمه هامو از دست دادم رفتارت عوض شد
من دارم اینارو بهت میگم
چیزایی که غرورم اجازه نمیداد به کسی بگم
فقط چون هنوز حماقتم میگه تو با بقیه فرق داری
تو هر شب یه بهونه واسه ندیدن من میتراشی
همیشه پشت تلفن جک میگی و میخندی
اما به محض اینکه لحن من جدی میشه یه کاری برات پیش میاد و میری
حتی دیگه تو مهمونی های من شرکت نمیکنی
چون کسی رو که میخواستی پیدا کردی
اون شب مهمونی 4 june که یادت میاد
اون شب خیلی توپ بودی
من مدام سینی هارو پر میکردم و می آوردم
و تو با چشمای براقت ازم تشکر میکردی
هی مرد، بسه دیگه، من به تو احتیاج دارم
نمیدونی چقدر دلم برای جدیتت تنگ شده
وقتی که با ریشای چونت ور میرفتی و بعد از چند دقیقه یه راه حل معرکه جلو پای رفقا میذاشتی
همه ی اینا رو به خاطر اون دختر از من گرفتی
میدونی؟
اگه دختری در کار نبود،
دنیا هیچ وقت از مردای به درد بخور خالی نمیشد
.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Wednesday, June 25, 2003


این تخم سگو دیدین؟   :)))))))))))


و آن هنگام
عشقت را مثل سفره ای در امتداد جاده پهن میکنی
قلبت را بدست میگیری
منتظر میشوی
تا چهره ای آشنا در پشت ماشین ها پیدا کنی
تا قلبت را تکان دهی
اما همه ی آنها وحشت انگیزند
آنقدر میمانی
تا قلبت در گرمای جاده به ژله ای سرخ رنگ بدل شود
پس سفره ات را جمع میکنی
وکمی آن طرف در میان گرگ ها بازمیچینی اش
چشمان براق و پوزه های مهربانشان تو را خواب میکند
وقتی به خود می آیی
چشمانت از همیشه تیز تراند
و گوش هایت جاده را رد میکنند
بدنه ی ماشین ها را سوراخ میکنند
و به لبهای موجودات ترسناک میچسبند
و آنوقت میفهمی
چقدر احمقی




Send me an angel-Scorpions
Download it



چرا آدم باید کم کم کم کم موجودی فردی بشه؟
نمیخوام بشنوم که دلیلش عقده های ناگشوده ی جمعیه.


بعضی ها برای اینکه مطمئن بشن از اینکه مشکلی وجود نداره
اول باید مطمئن بشن که اصولا مشکل در تقسیم بندی ماهوی کجا قرار میگیره.
و اگه فلان جا قرار میگیره آیا لزومی داره که نیست بشه یا نه!
نوع پیشرفته ی این بعضیها به این نتیجه میرسن که
مشکل ماهیتی آبستره داره و وابسته به ذات سوژس
پس بنا به انتفای مقدم خوار خودشونو میگان.



The yearning scapes from my embrace

از بس گشاد گشاد راه میری خوب.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Monday, June 23, 2003



oh....! dear corporall come on



توله سگ ها در همان اوان فسقلیت چهار دسته میشوند

1- توله هایی که بعد از ظهر های تابستان دوچرخه سواری، فوتبال و جهش های طولی و عرضی را ترجیح میدهند.
2- توله هایی که بعد از ظهرهای تابستان در پشت درختان کاج خرابه ی محل، همدیگر را کشف میکنند،
این ها همان هایی هستند که با خود چاقوی اسراییلی، عکس سوپر، پول زیاد و بعضا سیگار حمل میکنند.
3- توله هایی که به کلاس های مختلف میروند و رشد علمی و فرهنگی میکنند.
4- توله هایی که تمام تابستان گرم و طولانی را در خانه میمانند و همه ی این کارها را در ذهن خود انجام میدهند.
نه تنها همه ی این کارها، بلکه کارهایی که سگ های درسته انجام میدهند.

مراقب توله های خود باشید.




Childhood memories-Eloy
Download it



نکته!
به دلیل گشادی و مشکلات دیگر
فقط دو تا آهنگ آخر قابل شنیدن و دانلود شدن هستند.
پایینی هارو میخورم.


آهان یه مدل هم معرفی کنم به تــــزاد گالری چی!


Josie Maran



به قول خیلی ها که یکی دو تا نیستن
"دو چیز انده برد از خاطر تنگ"

یکی خونسردی
یکی قانون شکنی
یکی هم موکای تلخ تلخ تلخ
شد چند تا؟


چقدر زندگی بزرگ بود
وقتی که سوم دبستان بودم نوارای Pet Shop Boys جمع میکردم.
همون موقع بود که آلبوم شاهکار Actually اومد دستم.
وقتی با آهنگ One more chance همونطوری که پشت میز تحریرم نشسته بودم تکون تکون میخوردم
به چه چیزایی که فکر نمیکردم
باورم نمیشه
چیزایی که مینوشتم رو اگه الان بخونم، همه ی تنم میلرزه
باید از خودم خجالت بکشم که انقدر بزرگ شدم
آزادی و سرکشی به معنی واقعیش.
اگه بلند پروازی هام و انرژی فوق العاده ای که تو ساختن داشتم فیلم کنم
همه ی فیلمای تخمی تخیلی هالیوود باید بوق بزنن
ولی از این حرفا گذشته

You're so extreme
I want to take you home with me
Come on, tell me one more time
I don't mind, baby, I don't mind
I don't mind
Push me in the corner and I'll scream ...





One more chance-Pet Shop Boys
Download it


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Sunday, June 22, 2003


به درک که مرد های حزب اللهی به غیر از کس، نفس هم میکشن
به درک که راننده ی خطی که 6 ساله میشناسمش، دیروز خمار بود و برای 50 تومن، هر راه خایه ی یکی رو میمالید
به درک که بکرترین لحظه های شبو باید مثل مرغ تو لونم بگذرونم
به درک که شب موقع برگشتن باید پخش شدن بستنی روی چرت یه معتادو سر چارراه تحمل کنم
به درک که اگه دندونای یکی رو خورد کنم باید کلی دیه بدم
به درک که باید هر جا میشینم کلمو مثل آنتن ماهواره بچرخونم
به درک که اعصاب جامعه خورده
به درک که جهان چهارم اختراع نشد که سندشو به نام بزنیم
آره آره پسر، همش به درک
تو امروز یه روز فوق العاده داشتی،
از ته دل خندیدی، نفس عمیق کشیدی
به سیگارت پک زدی
و اونو تا قطره ی آخر چشیدی
حالا برو دراز بکش، و به آینده فکر کن
به همه ی ثانیه هایی که اونو مثل یه پری توی بطری بغل میکنی




Lay back in the arms of someone-Smokie
Download it



به قول بی بی Jork:

I live on a jet plane

و به قول خودم:

yeah! just like a lane


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Saturday, June 21, 2003


پا نیست که
پا نیست که
پا نیست که
لنگه!


یه حسی تو مایه های
آرامش، قدمت، امنیت، لذت، گم شدن، جذابیت، غرور، نزدیکی فوق تصور، حس قورت دادن، ذوب شدن، فراموشی، سفت بغل کردن، داغ شدن، گاهی پاتیل شدن، دوست داشتن بی حد و حصر، بالیدن، رشد کردن، عاشق شدن.
گمونم همین بود.
آهان حس هرس شدن و چیده شدن و فهمیده شدن و غرق شدن هم بود.


وقتی فحششون میدی فحشت میدن
وقتی میبوسیشون میبوسنت
و وقتی باهاشون کاری نداری
باز هم میبوسنت
من به اینجور آدما میگم نرمال.

از آدمایی که تو همه ی شرایط لگد پرت میکنن متنفرم
از آدمایی که وقتی دارن باهات ناهار میخورن و میخندن
زیر میز خنجر تیز میکنن که سر گردنه لختت کنن و ازت سبقت بگیرن متنفرم
از آدمایی که همیشه به چشم رقیب بهت نگاه میکنن متنفرم
از آدمایی که تو حموم دودولتو میشورن که بفهمن با چه تیغی پشماتو میزنی متنفرم.
از آدمایی که همش اداتو در میارن متنفرم.
از آدمایی که آویزون میشن اما شعور ندارن متنفرم
از آدمایی که گیرنده ی خالص اند متنفرم
از آدمایی که هیچی برای دادن ندارن متنفرم
از آدمایی که توی تو برای حضرت مولاناییشون دنبال شمس میگردن متنفرم
از آدمایی که نمیفهمن رنگ، یعنی خاکستری متنفرم
از آدمایی که برای پشه و درخت و تابلوی نقاشی مثنوی میگن، اما بویی از آدمیت نبردن متنفرم
از آدمایی که به سیب زمینی میگفتن دیب دلیلی، و تو آدمشون کردی
و حالا باهات سر ریشه ی تاریخی لغت سیب زمینی بحث میکنن متنفرم
از آدمایی که دوست دارن دیگران بد بخت تر از خودشون باشن متنفرم
از آدمایی که برای لیسیدن سجاف یه دختر، میتونن به زمین و زمون خیانت کنن متنفرم
از آدمایی که حرفای این و اونو بدون اینکه بفهمن قرقره میکنن متنفرم
از آدمایی که نمک نشناسن متنفرم
از آدمایی که دودول نشده ادکلن کیری میزنن متنفرم.

میدونم چشم بسته غیب گفتم
اما همینه دیگه، میتونیم، میگیم.



ایرانی ها هیچی که نباشن،
.
.
.
.
نـــــدید بــــــدید که هستن.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Friday, June 20, 2003


شهوت پریدن، شهوت پریدن، شهوت پریدن!
خواهش داغ تن محتضر در کابوس زمهریر!
چگونه ارضایت کنم؟
معشوقه ی دلفریب من
با تو چه کنم؟
کاش این همه قطعیت نداشتی

Edge of darkness-Eric Clapton



پیرن مردونه ی مدیوم، خیلی آدمو انقلابی میکنه
احتمالا دلیل بی خیالی من 2 ایکس لارژه.


بیشترین پرت سیگار من به خاطر این بوده که تا سیگار روشن کردم، شاشم گرفته
البته یه بار میخواستم باج ندم سیگارو با خودم بردم اون تو، یهو پرت زیر سیگاری دادم.


یه دونه از این فیلما که راجع به اینه که کولی ها آدمای نازنینی هستن، بود
من خیلی دوست داشتم، این مونده بود تو گلوم.



هی
لحظه های دوست داشتنی من!
خاطرات رنگارنگ بی شخصیت من!
عقاید پیچ در پیچ من!
احساسات به شدت پریودیک من!
خواست زندگی دندون اره ای من!
رانه های پدر سگ متافیزیکی من!
ژن های موذی از ناکجا به ارث رسیده ی من!
دلتنگی های وقت و بی وقت من!
شادی های بی دلیل من!
محرک های عصبی من!
همه ی نیاز های شناخته و ناشناخته ی من!
هیجان های متحیر من!
بی خیالی های سیاست مدار من!
بد ذاتی های من!
همه جمع شین کارتون دارم
یکی بود یکی نبود
یه مردی بود
که زیاد دست و پاشو تو حنا گذاشتن
یهو زد به سرش
با یه مسلسل خودکار
همشونو سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کرد



Leave a light on-Belinda Carlisle
Download it


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Thursday, June 19, 2003



بوی کف پوش تمیز
سنگای براق و منظم
عطر مست کننده ی بوگیر
صدای آرامش بخش هواکش
توالت فرنگی هوس انگیز
استفراغ عاشقانه
بغل کردن جانانه ی توالت



Promises-Megadeath
Download it



آدما 3 دستن:

1- اونایی که وقتی چیزی آزارشون میده، در مقابلش جبهه میگیرن، سعی میکنن خودشونو درگیر کنن و بعد از کلی دیالکتیک به اون چیز غلبه ی همه جانبه کنن، این مبارزه گاهی یه عمر طول میکشه.

2- اونایی که به خاطر یه دندون لق، کمپلت کلشونو میکنن و راحت میشن، هم از درد دندون، هم از لذت کله داشتن.
البته افراد این دسته هم مثل دسته ی اولی ها، اولش به شدت درگیر اون دندون لق میشن، اما مساله رو یه عمر طول نمیدن!

3- اونایی که اوصولا به درد بی توجه اند، تا چیزی آزارشون میده، به یاد میارن که، اگه خوب نگاه کنی، درست همونجایی که انتظار درد رو داری، هیچ دردی حس نمیکنی. به قول نیچه یاد چوبه ی آدم سوزی و دم آخر میفتن، و بعد یه نفس عمیق میکشن و به چیزای خوب فکر میکنن.

برای اینکه جزء دسته ی اول باشی، باید باهوش باشی
برای اینکه جزء دسته ی دوم باشی، باید مونگول باشی
و برای اینکه جزء دسته ی سوم باشی، باید ذات برنده داشته باشی، یه قمارباز حرفه ای که حتی وقتی برگ برنده تو دستش نیست، همه ازش میترسن.

اما عجیب اینجاس که،
راه حل های بزرگ، همیشه توسط افراد دسته ی سوم متولد میشن
ــ با اینکه به اندازه ی کافی برای مساله ارزش قایل نیستن ــ
راه حل های متوسط، توسط افراد دسته ی دوم
ــ با این که سرشون به تنشون نمی ارزه ــ
و راه حل های به درد نخور و زهوار در رفته توسط افراد دسته ی اول
ــ با اینکه پر از پتانسیل هستن ــ
این نتایج یه خورده بد آموزی داره.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Wednesday, June 18, 2003


لاریجانی (فاک امواجه):

اول قرار نبود بمیرند عاشـقان
.
.
بعدا قرار شد بمیرند عاشقان ;-)


در کادر خاکستری آرامشت
به پهلو تن رها کرده بودی
موهای صاف و براقت
از دستی که ستونشان شده بود، میگریختند
فکر میکردم
مرتفع ترین نقطه ی پوستت را
با کدام لب ببوسم
در مدخل، بی انتقال میپرخیدم
تا از خود درامدم
هم سطح تخت گشته بودی
فکر میکردم
ژرف ترین نقطه ی پوستت را
با کدام برجستگی بپوشانم
عشق من!
نمیتوانی یکنواخت تر به خوابم بیایی؟
ساعت هاویشام مزاحم
همیشه
میان افکارم
درینگ میکند.


شلوغ کنید دوستان
شلوغ تر.... پلوغ تر
عقب افتادن امتحانات عن قریب است
شمایان مایه ی افتخار بسیط اید.


گروهبان Clegg یه پای چوبی داشت
اون پا رو به خاطر حماقت بیش از حدش تو جنگ صاحاب شده بود
گروهبان عزیز یه مدال هم داشت
یه مدال رنگارنگ
پرتغالی، گوجه ای و موزی
اون مدال رو به خاطر حواس جمعش توی باغ وحش به دست آورده بود
اوه، عزیزم تو فکر میکنی اونا دلشون به حال من سوخته بود؟
اوه، عزیزم تو فکر میکنی الان دارن به من میخندن؟
خانوم Clegg تو باید به شوهرت افتخار کنی!
خانوم Clegg تو رو خدا امشب انقدر خسیس نباش!
یعنی اون گروهبان گنده بک یه چیکه مشروب هم نمی ارزه؟
گروهبان عزیز با چترش زیر بارونه
هیچ وقت اینجور افسرده ندیده بودمش
اما...اما نمیتونم تقصیرو گردن کسی بندازم
گروهبان Clegg مدالشو تو خواب به دست آورده بود
خود علیاحضرت اونو به سینش چسبونده بود
اون روز چکمه های مرد بیچاره خیلی تمیز بود
اوه
خانوم Clegg تو باید به شوهرت افتخار کنی
خانوم Clegg تو رو خدا امشب انقدر خسیس نباش!
یعنی اون گروهبان گنده بک یه چیکه مشروب هم نمی ارزه؟



Corporal Clegg-Pink Floyd
Download it



بینیم بابا!


Alcoholic shell

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Home