Thursday, July 31, 2003
•
          - oh, oooo, aaa God           - mmm luv me, make luv 2 me           - shut your fucking mouth, mmm           DOOOOOM           - oh honey! u make me kir پ.ن: دیالوگ ابتدایی فیلم زمانی برای مستی سگ ها کارگردان: مارتین اس کرستی
•
ببین آقا، ببین خانوم تو که اگه یه روز آب گرم برای شست و شوی ما تحت مبارکت نباشه، اعتصاب میکنی و زمین و زمونو به هم میریزی غلط زیادی میکنی، رمان و نوول و شعر سیاه مینویسی. آخه تو از سیاهی چی میفهمی؟ بعد چون خیلی هم قشنگ و با استیل مینویسی، 1 میلیارد آدم از خودت احمق تر، که تازه خیلی خودشونو روشن فکر میدونن و سر و کلشون تو ادبیات پیدا شده حرفاتو مانیفست میکنن میچسبونن دم درشون، خاک بر سر تو، خاک شاش آلود (گل کبریایی) تو سر پیروانت.
•
چند تا حرف هم خونواده: 1- عزیزم نشین غصه بخور، که: مونیکا بلوچی تو بغلم نیست، شروینه ی آقای محسن زاده تو بغلم نیست، یا فلان دختر که یکی دو بار باش حرف زدم، چقدر فهمیدس، خوش باحال اون دوس پسر بی سر و پاش من با این تجربه ی دست و پا شکسته بهت قول شرف میدم رویایی ترین دختر زندگیت که خوابش هم نمیبینی مال تو بشه، اگه یه روزی مال تو بشه و یه سال باهاش همه کاری بکنی، دیگه هیچ فرقی با دختر های خیلی معمولی تر نداره! ( آواز دهل همیشه از دور خیلی خوش است ) اینو قول شرف میدم میگی نه؟ خاک بریز رو شستم. 2- تمام آدمایی که شغلشون تولید عقیده و اندیشه بوده، احمق های حراف بودن، یه مشت آدم کور بودن که فقط فن بیان داشتن ( مثلا: خدا، فلاسفه، ادبا، فیلم سازان، وبلاگ نویسان) همیشه با ارزش ترین عقیده ها و اندیشه ها، اونایی هستن که تو متن زندگی یه آدم مخفی اند. آدمی که داره با اونها زندگی میکنه، اونها رو برای اینکه باهاشون زندگیشو بسازه سنتز کرده. حتی اگه همون آدم شروع کنه به نوشتن اون اندیشه ها، و انتقال اون اندیشه ها به دیگران، مجبور میشه که آب قاطیش کنه که چیز مالی به نظر بیاد و همین آب هاست که زندگی من و تو رو داره با خودش میبره. 3- هیچ وقت خودتو نباز، حتی وقتی تو خودت شاشیدی و دارن بهت میخندن، کاملا ریلکس برگرد بگو: حالا کی میخواد شلوارمو با محتویاتش بخوره؟ 4- شیر باش، همیشه شکارتو خودت بدست بیار، هوش+تجربه+خودخواهی=زندگی متعالی 5- هان؟ وبلاگ خودمه دلم میخواد توش منبر برم.
•
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Don't talk to strangers Cause they're only there to do you harm Don't write in starlight Cause the words may come out real Don't hide in doorways You may find the key that opens up your soul Don't go to Heaven cause it's really only Hell Don't smell the flowers They're an evil drug to make you loose your mind Don't dream of women cause they only bring you down Tuesday, July 29, 2003
•
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خوابیده بودم تاریکی با چشمان بازم حرف میزد میخواست آن ها را با خود همراه کند شاید نقشه ای برایشان کشیده بود نمیدانستم کم کمک احساس کردم که زمین زیرم نرم تر میشود چیزی شبیه پر شدن وان مینمود کف دستانم لطافتی تازه کشف میکرد سطح آب بود که با دستانم بالاتر می آمد صدای غوطه خوردن، گوشهایم را پر کرد حباب ها را میدیدم که از من فرار میکنند دیگر چشمانم باز نمیشد اکسیژن از پوستم بیرون میزد و من خنک و خنک تر میشدم اراده ام از من جدا میشد هر گاه سعی میکردم چشمانم را باز کنم خوب این را میفهمیدم دیگر محیط برایم معنا نداشت زمان هنوز خاطره وار می آمد و دور میشد جلبک ها روی من انباشته میشدند و من سیاه و سیاه تر میشدم و من تنها و تنها تر میشدم ترسناک بود، ترسناک اما، اما، اما، هر چه میگذشت خستگی و بی حسی ترس را کمرنگ تر میکرد ترس جایش را با لذت عوض میکرد درست مثل اولین باری که دختری را لخت در بر گرفتم دیگر هیچ به خاطر ندارم بی شرمانه و نامردانه است درست جایی که آگاهی جان میگیرد حافظه خوابش میبرد. Monday, July 28, 2003
•
میدونی چی میچسبه؟ یکی از این آدمای آروم و مرتب و با شخصیتو که از زندگی رضایت ندارن با خودت برداری ببری تو یه اتاق چندین تا قوطی آبجو هم ببری اون تو، بعد یه selection جیغ بذاری تو ضبط همینطور که آبجو میریزی رو سر و صورتش و میری بالا هی جیغ بزنی درم قفل کنی نتونه در بره چند شب تا نزدیکای صبح این کارو ادامه بدی بعد یه روز صبح درو وا کنی بگی برو خونتون دیگه یه جور دیگه هم میشه ببریش پیش روانشناس بالینی، یه کم آسیب شناسیش کنه. به هر حال راه حل زیاده. Moonlight shadow-Code 7 Download it
•
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این بغل یه دونه گست بوک (نظر دونی دائمی) گذاشتم. دلم خواست، هر موقع هم نخواست بر میداریم. به هر حال پیشاپیش از هرگونه همکاری، عدم همکاری، فحش، خایه مالی و چیزهای دیگه متشکریم روابط عمومی پادگان آلیسون گروهبان کلگ Sunday, July 27, 2003
•
عمه ی من گرده عمه ی من زنگ زده میگه خیلی بی معرفتی دلم میخواد بگم سرشو بخور قلمبه یه دل میگه بگم یه دل میگه نگم یه دل میگه بگم یه دل میگه نگم
•
گروهبان سرسام گرفته همه رو به صف کرده براش شیپور بزنن همه رو به صف کرده در حال شیپور زدن همه ی دنیا رو اعدام کنن هی میگه آتش، هی میگه آتش گروهبان شلوغی رو میپرسته گروهبان وقتی سرسام میگیره سرتیپ اعدام میکنه گروهبان تا ته دنیا روانی بمون روانیت خیلی حقه. پ.ن: آهنگ همون پایینی
•
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آخه چرا؟ واقعا چرا؟ کجای ضمیر من به فاک رفته که اینجوری میشه مرد؟ از وقتی مردی هر وقت خوابتو دیدم مریض و افسرده و مظلوم بودی امروز که دیگه شاهکار کردی اومدی تو خواب من، بهت دستور دادم واسم یه جور نوشیدنی درست کنی تو هم برام با کلی شوق درست کردی، بعد دو تا لیوان ریختی که با هم بخوریم من بهت گفتم مال خودتو ببر خالی کن تو شیشه، تو حق نداری بخوری تو هم رفتی خالیش کردی، بعدم رفتی با اون دو تا فسقلی کارتون نگاه کردی چشاتم که عین.... پر از غم بود به همه ی مقدسات بی وجود عالم دلم کباب میشه تو که تو زنده بودنت گرگ درنده بودی مرد چته؟ چمه؟ هان؟ Blow out-Radiohead Download it Saturday, July 26, 2003
•
زندگی یعنی تو یه شهر قدیمی کنار مغزای پوسیده وسط یه عالمه عقاید خاک گرفته زیر سقف قوانین تار عنکبوت بسته یه بسته ی نو از تو کیفت در بیاری بسته ای که یه چیزی توشه چیزی که برقش چشمای زندگی رو اذیت میکنه چشمای زندگی رو کور میکنه چشمای زندگی رو از وحشت خیره میکنه به زندگی میگه پیر سگ! برو کنار بذار باد بیاد عقب وایسا میخوام یه ساز جدید بزنم سازی که فقط بلده فالش بزنه اگه جرات داری بهم بگو آدم نیستی بگو بلد نیستی، بگو حالا حالا ها کار داری اونوقته که ته سیگارمو تو صورت چروکیدت له میکنم و بعد به سر تا پات میشاشم
•
ماشین عقبی نور بالا میاد دو تا دختر کله شقن که تا سمت چپو با ترس از سرعت ما خالی کردن، از سمت راستشون سبقت گرفتیم ولی چقدر تخمک انداختن از ترس ماشین عقبی همینطور نور بالا میاد شب چقدر بزرگراه میچسبه مخصوصا اگه باد سفارشی بزنه تو چشمت همینطور بپیچه تو یقه ی بازت بره لای موهات، همون موها که هاویشام میگه میتونی توش سیگاراتو قایم کنی هاها، اینم ما رو گرفته ها میدونی چی حقه؟ بری خونه یه خوراک مغز بزنی، پشتشم یه چیز خوب بری بالا بعد سرتو از پنجره بیرون کنی مثل اجنه بخندی و صدات تو آسمون بچرخه بعدم یه دهه هفتادی بذاری تو ضبط برات زوزه بکشه یه کم کتاب بخونی وسطاش بی خیال شی بقیشو خودت بنویسی هی سیگار روشن کنی، یادت بره بکشی، ضایع شی بعدم ادکلنتو بو کنی با خودت بگی، الهی قربون صورت ناز و لطیفت برم که همیشه با صورت زبر من قرمز میشه خونه که میرسی بوی سیگار و اودکلن منو میدی قربونت برم نه؟
•
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Nights in white satin never reaching the end ram ram ram ram ram ri ri ram ram ra ram dear SOrCErEr life is fucking beautiful Friday, July 25, 2003
•
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همیشه وقتی یادم میاد سر قبرش چقدر توی سر خودشون میزدن و تو گریه کردن و غش کردن از هم سبقت میگرفتن حالم به هم میخوره من بدون اشک صاف وایساده بودم و به عموم که شونه های بابامو تو قبر تکون میداد نگاه میکردم منتظر بودن که غشی چیزی بکنم، یا زبونم بند بیاد، یا سر همه داد بزنم و بگم بهش دست نزنین، مال خودمه اما فقط نگاه میکردم، حتی اگه اون جونورای مسخره دور و برم نبودن و حالمو به هم نزده بودن، لذت هم میبردم یه لذت عجیب و غریب و پر از سکوت آخه هیشکی نمیدونست که چقدر خوش موقع تموم کرده بود، چقدر به نفعش بود که راحت اون تو بخوابه چقدر زندگیش داشت... داشت تار عنکبوت میگرفت آدمای اطرافم همیشه توی ذهنم دو دسته بودن یه دسته اونایی که وقتی تو ذهنم میمیرن، خودکشی میکنم یه دسته اونایی که از فکر کردن به مرگشون آرامش پیدا میکنم نه که دوست دارم که اونا بمیرن ها، نه! ولی کلا وسط یه زندگی شلوغ، همیشه یه مرگ آروم و با شکوه میچسبه هیچ وقت چیزی که روزی گریبان خودت رو هم میگیره، برای خودت آلت کوبیدن توی سرت نکن. ول کن بابا اینا چیه دارم میگم عصر جمعه ای. سر جمع: I hate 2 c u cry C u on the other side-Ozzy Download it Thursday, July 24, 2003
•
ببین من یه حرفی میخوام بزنم با اینکه میدونم نمیشه کامل کامل گفتش، اما میگم به نظر من دختر به درد بخور و حسابی کسیه که: اگه بهش بگی از اینکه تفشو بخوری لذت میبری توی دهنت تف کنه حالا از اون ور دیدین، یه عده هستن خجالت میکشن که دستشون بوسیده بشه؟ احساس میکنن که بی احترامی به طرف مقابله تا میای دستش یا چمیدونم پاش رو با کلی چیز! ببوسی دستش یا پاشو میکشه کنار، بعد وقیحانه صورتتو میبوسه خوب آقا یا خانوم عزیز، اون دلش میخواد اون از این کار لذت میبره ادا اطوار تو یه چیز بزرگ رو از اون میگیره: این احساس که امکان پیروز شدن بر همه ی از پیش تعریف شده ها در رابطش وجود داره. خیلی لذت بخشه که یه دختر درک کنه که تو ممکنه از خیلی چیزای عجیب غریب لذت ببری مثلا دلت بخواد ازش کتک بخوری یا دلت بخواد اصلا روت بشاشه واقعا یه دختر ایرانی که این چیزا رو درک میکنه یه گنجه فرهنگ ایرانی درست نقطه ی مقابل اینجور روشن بینیه علت ضایع شدن خیلی از لذت ها همینه. پ.ن: منظور فقط مسایل سکسی نیست، حال ندارم بحث رو خیلی باز کنم.
•
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روابطی هستند که غمی همیشه آنها را احاطه کرده است همیشه روابطی هستند، که یک جور اختلاف سطح آنها را خراش خراش میکند همیشه روابطی هستند، که سرگردانی را بیشتر و بیشتر میکنند همیشه روابطی هستند، که لحظه لحظه ی آنها در ذوق میزند همیشه روابطی هستند، که در آنها نیاز پیدا میکنی که رجز بخوانی همیشه روابطی هستند، که پراکندگی را بر تو ممنوع میکنند همیشه روابطی هستند، که صمیمیت هم در آنها از نوع میلیتاری است همیشه روابطی هستند، که نوعی شغل محسوب میشوند همیشه روابطی هستند، که اجازه نمیدهند، که اجازه نمیدهند، که اجازه نمیدهند میدونی؟ Tuesday, July 22, 2003
•
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تب ها که فرو مینشینند آب های وحشی نقره ای که آرام میگیرند دستانم که کنجکاویشان را از یاد میبرند آهنگ غم انگیز اخموی پس پرده مینماید خاکستری نت هایش را آخرین نخ را از پاکت بیرون میکشم روی میز، مقابلم میخوابانمش برای خود میغلتد بی جان لخت و بی آرایش لحظه تن نمایی میکند میگوید ژست مسخره ات را دفن کن پیش از آنکه خاکروبه را کامیون کهنه با خود ببرد وقت آن است که بر سر زانوانت کلاه برداری دوستش داری، دوستش داری، دوستش داری Monday, July 21, 2003
•
چند روز شد؟ شاید الان تو فروشگاه یا نمایشگاه آدم مصنوعی باشی اما من هنوز خودمم و کتابا و جزوه ها و نمکی ها و آهنگا امروز داشتم با دیاپازون لولمو تشدید میکردم یهو دیدم 1 ساعت گذشت و دارم فکر میکنم چقدر تو بغل من خوب جا میشی. لوله ترکیده بود.
•
شنبه ی خونی شنبه ی غرق در خون شنبه ی لعاب داده در خون مظلوم نمایی کافیه، مهمونا رفتن پاشو از تو کشوی میز توالت یه تنسوپلاست بردار. زودتر خونتو بند بیار بشینیم یه دست تخته نرد بزنیم و یه سیگاری دود کنیم. آ باریکلا پسر خوب.
•
صد بار گفتم وقتی دارم Mandala گوش میدم، چایی رو با عشوه شتری نیار قیافه ی مرموز بگیر و چایی بیار موهاتم بریز روی صورتت این جزء ابداعات خودمه جریان اون سوسیس گندهه و ننه ی منو فراموش کن
•
به قومیت خدا فکر کردین؟ گمونم از طرف پدر، قشقایی باشه، از مادر، روس خودشم تو ناف قلعه حسن خان به دنیا اومده باشه.
•
آره... دردم که یکی دو تا نیست اوه... من خیلی زندگی سختی داشتم، خیلی، بعد از خواب برات میگم، گیر نده حالا.
•
من نمیدونم چرا تو ایران عزیز ما وقتی چند نفر میخوان برن چند روز خوش بگذرونن، انقدر قانون وضع میکنن و موضوع رو جدی میگیرن که هیشکی احساس راحتی نمیکنه از اونطرف وقتی یکی میخواد یه شرکت یا یه اداره یا یه مملکتو اداره کنه، انقدر همه چیزو آسون میگیره، که اگه رو استراکچر مدیریتیش وایسی، فکر میکنی رو رودخونه ی شادی شهر بازی داری با لودگی یه دلقک دماغ قرمزی سر میخوری!
•
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو خیلی نفهمی که این موضوع را درک نمیکنی شوهر نمیخواهد که دیگران از زنش بهره برداری کنند فرض کن که تو صاحب معدن مس سرچشمه بودی آیا خوشت می آمد که هر روز غریبه ها از راه برسند، و با بهره برداری از معدنی که مال توست، به نون و نوایی برسند؟ خوشت می آمد که دیگران مالکیت بلامنازع تو را نیشخند کنند؟ خوشت می آمد اسم تو به عنوان مالک در رود، اما عملا فقط یکی از چند نافع باشی؟ خوشت می آمد که خانه ای داشتی که نمیتوانستی درش را قفل کنی؟ خوشت می آمد که مجبور بودی رفت و آمد هر کس و نا کسی را وقت و بی وقت در خانه ات تحمل کنی؟ خوشت می آمد که نتوانی در خانه ات لم بدهی؟ من به همه ی شوهران عزیز مردانه و دلسوزانه پیشنهاد میکنم اگر زنتان حق بهره برداری به دیگران میرهد، و قلب شما را شکاف شکاف میکند، بیخود اعصابتان را خورد نکنید، این مشکل با صحبت و خواهش و تمنا و دعوا و قهر درست نمیشود. راه حل همین است که میگویم: مقابله به مثل کنید، بگذارید دختران ترگل برگل و مامانی از شما بهره برداری کنند هم لذت میبرید، هم پوز آن زن بی شرف را به خاک میمالید، هم او را متوجه اعمال زشت خود میکنید اگر متوجه شد که فبها، اگر نه، عشقتان را با سوگولی ها بکنید، و او را تنها در حد یک آواره ی عراقی در خانه پناه دهید. در رابطه ی زن و شوهری، و فراتر از آن روابط عاشقانه میان جنس های مخالف، هیچ عاملی مهم تر از حس مالکیت نیست اگر حس مالکیت طرف مقابلتان را خدشه دار کنید، هیچ چیز به او نداده اید حتی اگر همه ی دنیا را به مالکیت او دراورید. عشق چیزی نیست جز شهوت و مالکیت این دو را از عشق بگیرید، با سخنرانی آخوند ها تفاوتی نخواهد داشت نشان دهید که مال او هستید، دیگران را رسما از گردونه ی ارزش حذف کنید. به قول التون جان ابنه ای: and it's no sacrifece at all ایمان بیاورید به آغاز فصل مشترک خیلی کیف میدارد some things look better baby تخم سگ آن کس که به این حرف های مهم میخندد، کونش ایشالا قاچ بخورد. پ.ن: بهره برداری منحصر به share کردن کس و کون و ممه نمیشود، بلکه بر هر چیزی که نوعی بهره محسوب شود دلالت دارد. Friday, July 18, 2003
•
یک نفر در سواحل ژنو قدم میزند یک نفر با لنگ های درازش ساحل را مهمان میکند یک نفر با خود جانور شاخک لاک زده حمل میکند یک نفر چقدر جایش در سرزمین ریشوهای بوگندو خالی است
•
گروهبان خیال باف شده نوش جونش هر چی میبافه دلش میخواد زیاد ببافه خدا رو چه دیدی شاید یه روز چیزایی که میبافه دست به یکی کنن از تو جعبه ی سیاه بپرن بیرون همه ی درختارو از ریشه در بیارن هیزم های توی انبارو یه جا آتیش بزنن همه ی دریاها رو مثل سینه ی مهوش بیچاره خشک کنن همه ی کوهارو بذارن تو پارک که بچه ها ازش سر بخورن همه ی ستاره هارو بریزن تو خورجین موتور گازی حسن همه ی بازیگرا رو جمع کنن که واسه شروینه شکلک در بیارن همه ی پولارو 5 زاری کنن بدن به مامان صادق از زیر زمین هم که شده یدونه ممول واسه شایان پیدا کنن دماغ سرخ دکترو گاز بگیرن دستاشونو از هم باز کنن، همه ی پیرمردای تاریخ مصرف گذشته رو بغل کنن دست کریسمسو بذارن تو دستای فسقلی ژودت وقتی سینا گند میزنه، یه سیگار بدن دستش و بزنن پشتش بعد از هر وعده غذا یه شیشه بنزین بدون سوبسید بخورن شبا بیدار بمونن، روزا خواباشونو بازی بدن به همه ی اونایی که دارن خیره نگاه میکنن بگن: به سلامتی همه ی آقایون و خانوما، بیلاخ Dreamer-Ozzy Osbourne Download it
•
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
everyone of us has an evil part inside appreciate it, don't try to hide it and let it grow healthy Thursday, July 17, 2003
•
شمال از شمال غربی جنوب از جنوب غربی غروب از غروب غربی شهوت از بیضه ی غربی ایست مغزی از شقیقه ی غربی نامردی از دهلیز غربی از پا درامدن به زانوی غربی آجری دیگر در دیوار، از ستون غربی سیگار بر لب، از گوشه ی غربی باز شدگی چشم ، در خرابه ی دود گرفته ی غربی درد عضلانی، از پشت شش غربی ولو شدن بر زمین، در غربت غروب غربی بالاخره که چی؟ از نیمکره ی غربی آب که از سر گذشت، از دریاچه ی غربی مرده ها به نوبت خواهند رسید، از افق غربی Don fear the reaper( acoustic version )-BOC Download it
•
دیشب داشتم اندر تاریکی تو خونه دنبال گنج میگشتم، یهو پام خورد به مجله ی جوانان، اومدم ورش دارم پرتش کنم تو دریا دیدم همه ی جلدش عکس لاله و لادنه! از بچگی سوار دوچرخه بگیر، تا رو تخت بیمارستان من کلا زیاد خوشم نمیاد از این حرفا اما از ته دل گفتم خدایا هر چی نافرمونی میکنم نوش جونت، انقدر میکنم تا تخمام قد کره ی زمین خورده شیشه بگیره چشمتم در بیاد.
•
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یکی از اعضای زحمت کش سایت مخوف موزیچ بوبولی برداشته آهنگایی رو که متالیکا تو آلبوم گاراژ اینک کاور کرده اصل و نسب یابی کرده. فقط کارش یه عیب کوشول موشولو داره، اونم اینکه موزیچ بوبولی جون، اگه اونارو واسه شنفتن گذاردی، چرا انقدر درازن، اگه واسه دانلود کردن گذاشتی پس چرا لینکش دیده نمیشه؟ البته عیبی نداره، اجرش با تزاد. غرض از مرض اینکه چقدر اصل و نسب آهنگ آسترونومی خدا بود، من از Blue oyster cult چند تا آهنگ دانلود کردم، دیدم نه بابا، واقعا شدیدن، خوشم اومد. Tuesday, July 15, 2003
•
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این یک داستان نیست: روزی در خونت رو باز میکنی و میبینی پر از غریبس روی در و دیوارش غریبه ها قدم میزنن و جز ترسوندن تو، کار دیگه ای باهات ندارن جایی که یه موقعی مال خود خودت بوده و الان پر از کسایی که نمیشناسیشون همه ی غذا هارو خوردن و تو همه ی اتاق ها با کفشای کثیفشون قدم زدن با حیرت شروع میکنی به بیرون کردن اون ها و تمیز کردن رد پاشون ولی باورت نمیشه این جا همون جاییه که تا سه ماه فقط سه ماه پیش مال خود خودت بوده و همه ی سوراخ سمبه هاشو میشناختی و حالا باید قبل از باز کردن هر در برای دفاع از خودت کمین کنی مثل یه کابوس میمونه اما واقعیت داره. بهمین راحتی تمام آثارت محو میشه به همین سادگی. چون عهده نمیشود کسی فردا را حالی خوش دار این دل پر سودا را می نوش به ماهتاب ای ماه که ماه بسیار بتابد و نـــــــــــــــــــــیابد ما را Monday, July 14, 2003
•
هی Gene دیگه هیشکی نمیتونه مثل تو اعتیادشو ترک کنه حتی خودت باورت میشه؟ یه موقعی وقتی یقه ی بارونیتو میدادی بالا آدم سردش میشد
•
دستش را بر جاده کشید لب هایش را به هم فشرد واقعیت قریب الوقوع را در خود کشت سرش را کمی گرداند مرد را با شلوار و جلیقه ی خاکستری اش دید رو به روی ساعت شماته دار بزرگ دستهایش در پشت به او میگفت باید کسی را برای هرس کردن درخت ها خبر کنم به زودی خانه پر از شادی خواهد شد لباس پف دارت را بپوش عزیزم به او وفادار ماند چشمانش را سر برید و تنها لب هایش را به هم فشرد U've been loved-George Michael Download it
•
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عزیز دلم هر چیزی رو نمیشه از روی آثارش شناخت مثلا همین که تو شرتت قایم کردی تا حالا چه اثری داشته؟ اما نمیتونی انکارش کنی. میتونی؟ Saturday, July 12, 2003
•
پانسیون کوهستانی! منتظرم باش دارم با زن پا به ماهم میان فقط قول بده اونو سر زا ازم نگیری من طاقتشو ندارم قول بده مرد Swanheart-Nightwish Download it
•
عزیزم در این غروب پر از ضربه های نفس گیر که صداها در فضا پخش میشوند که ذرات نور، معصومانه لالایی غم انگیزشان را به ساعت می بخشند تنها و تنها گرمای بی حد و حصر آغوشت تپش های دلهره برانداز آنچه در سینه ات پنهان کرده ای و لبهای مهربان و نوازشگرت را بی صبرانه میکاوم دستانم رخت خواب آشفته را خواهد گشت صورتم را در رخت خواب سینه خیز میگردانم شاید برجستگی نفس ها و هجاهایت را بیابد غروب من بدون تو تمام و کمال بی قراری است غروب خوب میداند که رنگ تو را ناشیانه به تن کرده است
•
یه چیزی هم به SOrCErEr گوگولی خودم بگم اگه خواستی کنار اون ترک هایی که از MDB اسم بردی، آلبوم دیگه ای هم قرار بدی. حتما و حتما آلبوم فوق شاهکار Brave Murder Day گروه Katatonia رو گوش بده. البته خواننده ی اون آلبوم، خواننده ی Opeth همیشه جاویده. عمرا کس دیگه ای از پس اون آلبوم بر نمیومد. آلبومی که به جرات جزو سه آلبوم برتر تاریخ Doom-Metal محسوب میشه
•
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دوستان خوشگل و مزلف من در سایت موزیچ! اگه تونستین فقط و فقط یه بچه track موسقی اتمسفریک و متوهم با این تم های دیوانه کننده و پروردگار به زیر آور و Full of sorrow گاتیک پیدا کنین، من اسممو میذارم موزیچ بوبولی. حالا اخم نکنین، یه چیزی گفتیم. Quiet world-Katatonia Download it Friday, July 11, 2003
•
وقتی آن لاین شدی، گفتم سلام حالم خوب نبود سلام هم به زور از دهنم درومد اما وقتی DC شدی و من نفهمیدم یه عالمه باهات حرف زدم انقدر حرف زدم که نفهمیدم جواب ندادنت غیر عادیه میدونی؟ اصلا طبیعی نبود ;-) now i'm returnin from sth to sth to sth i'm returnin from sth to sth to sth i'm returnin from sth to sth to sth yes i'm alright, yes i'm alright, yes thanks my baby orange Relention-Katatonia Download it
•
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تزاد تو این سایت موزیچ پرسیده بود که اگه بخواین یه Band رویایی از بین این همه آدم انتخاب کنید، کیا رو انتخاب میکنین. من جوابم اینه که باند رویایی وجود داشته تزاد. نیازی به گلچین کردن نداره. Pink Floyd Thursday, July 10, 2003
•
آدمهای عزیز علی الخصوص هموطنان عزیز بیاید دست به یکی کنید کیر منو بخورید وقتی میخورید صدا از کسی بلند نشه وگرنه باید مال گرگم هم بخوره شماها همه در حد یک جنده ی بی خاصیت برای من ارزش دارید دریغ از یه تالاپ که قلبم له یا علیه شما بکنه
•
ای کسانی که در زیر پاهایم خفته اید برای ابد بخوابید برای ابد با خرناستان دلم را قرص کنید Walking in the air-Nightwish Download it
•
وقتی یه مدت سیگار سنگین میکشی بعد یهو لایتش میکنی، سینت میسوزه. زندگی همینه، لایت یعنی عادت، این واژه هیچ معنی خاصی نداره، همیشه نیاز به مضاف الیه داره، میفهمی؟ پس سخت نگیر، اولش یه خورده سینه ی زندگیت میسوزه فقط اولش. همین، بهت قول میدم. احمقانه تر از این نمیشه فکر کرد که این کار منو آب میکنه من توانشو ندارن من اینجوری از بین میرم کسی میتونه زندگی کنه که توان قبول کردن شرایط تغییر مرحله رو داشته باشه و ماهیت اونو بشناسه و بهش اطمینان کنه
•
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اندر دل خالی گروهبان چیزی به سختی جوانه میزند چیزی دل را سوراخ میکند و میبالد چیزی به اسم: "که چی؟" گروهبان دلش را میگیرد آلومینیوم ام جی مینوشد و الکل را ترک میکند اما همچنان دل سوراخ تر میشود و آن چیز ریشه دار تر پس آلومینیوم ام جی را ترک میکند و دوباره شب ها با رفقای پیرش مینشیند Wednesday, July 09, 2003
•
حسی که میگوید گرگ پیرم را میخواهم برای همیشه در آغوش مریضم نگاه دارم محکم بفشارم اش حتی اگر بوی جنازه اش همه را دیوانه کرده باشد از فیلم بدون گرگم هرگز اثر استنلی کیارستمی با شرکت سوسن بینوشه
•
نیم تنه وارد ماشین میشوی او تو را با خود میکشد او انتقامش را از تو میگیرد او تو را روی آسفالت های شهر میکشد یک نفر از تن لشت آدرس میپرسد تو جواب میدهی او مسن است به او احساس نیاز میکنی نمیدانی این ضعف چیست میخواهی تا مقصد با او بروی تو را از خود میراند و دهانش را کج میکند او که امیدت را به پایش بسته بودی با دوستانش میرود و گم و گور میشود هر چه میگردی نشانی از مهربانی دروغینش نمیابی مهری که هرچه زیباتر بود، دروغش بیشتر بود در میان صداهای ناهنجار دیوانگی آن که میگفتی خوک است آن که تن بی ریختش را مسخره میکردی خودش را به تو نزدیک میکند خیلی نزدیک آرام میشوی نزدیک بودن، و کسی را داشتن چقدر شیرین است حتی اگر آن کس یک خوک بی ریخت بی کلاس باشد I break-Katatonia Download it
•
وقتی که از بالای ابرا، اتوبوس ها ی به آن گندگی را اندازه ی قوطی کبریت بیبینی خواهی فهمید که خداوند از میلیون ها سال نوری آن طرف تر ــ آن هم نور حقیقت ــ تو را اندازه ی تخم چپ قوطی کبریت هم نمیبیند آن وقت یک نفس راحت میکشی و با خودت میگویی، اوه... از این به بعد لازم نیست خلافم را با خود زیر پتو ببرم House of the rising sun-Tracy Chapman Download it
•
ده آخه مرتیکه خر شاید من تروریست باشم، اونوقت چه جوابی واسه اون چشمای معصوم و ممه های مهربونش دارم؟
•
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سلام گروهبان سفر خوش گذشت؟ در و دیوار خونه بهونتو میگرفت چه خوب که اومدی احساس بی کسی خیلی حس بدیه اوه، اوه، اوه من خوبم عزیزم، تو چقدر خوبی Saturday, July 05, 2003
•
درسته که گرگم اما نه اینقدر که عضله ی نازنازی بزرگ رو ول کنم پنجه های پاتو بچسبم این احتمالا دلیل ژنتیکی داره،
•
ببین این که انگشتام چشم داره برات عجیب نیست ولی اینکه درست حدس بزنم برات خیلی عجیبه؟ با این حساب برم بمیرم سنگین ترم فکر کنم، نه؟
•
امروز یه جونور رو درخت دیدم، شاخکاشو لاک زده بود میخواستم ژست گیاه خواری رو بذارم کنار درسته قورتش بدم.
•
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امروز پاتوق پر از مامور بود برمیگردم به یکیشون میگم، چه خبره قربان سرشانه های مبارک؟ یه لبخند ژکند میزنه، میگه مگه بده؟ میگم نه عالیه! فقط یه کم عجیبه یه ژکند تر میزنه، میگه: مزاحم شما نمیشیم قربان هاها، منظورش مزاحم شما و عیال بود. آهان، مملکت اروپایی شده، ببین چه کار مهمیه، که سودش از تلکه کردن من بیشتره!!! Friday, July 04, 2003
•
تمام این هارد 40 گیگی رو اگه از من بگیرن، سگ خور فقط یه فولدر هست که مثل چشمام دوستش دارم کلکسیون House of the rising sun هر گروهی که این آهنگ فوق محشر رو خونده، رفته اون تو شاید چند تاشونو انتخاب کردم، گذاشتم روی این وبلاگ مثلا اینا اون تو اند: Bob Dylan Evereve Hank Williams The Ventures Nina Simone Toto Jimi Hendrix Eric Burdon Demis Roussos Eric Clapton BTO Dolley Parton The Doors The Animals Oldies Secret Tunes Tommy Emmanuel Eagles CCR Everly Brothers Waylon Jennings Frijid Pink Led Zeplin Beatles Rolling stones Tracy Chapman Joan Baez White stripes MaMas & PaPas ...
•
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ما به همه ی اصول میشاشیم همچین و همچون گل گندوم ما به همه ی نیاز های روحی میشاشیم همچین و همچون گل گندوم ما به هر دختری که بویی از کس دادن نبرده باشد میشاشیم همچین و همچون گل گندوم ما به هر کسی که ما را در معذور قرار دهد میشاشیم همچین و همچون گل گندوم ما به هر چه غیر خداست میشاشیم همچین و همچون گل گندوم ما به خدا هم میشاشیم همچین و همچون گل گندوم ما به خودمان هم میشاشیم همچین و همچون گل گندوم ما به عقربه های ساعت دیواری میشاشیم همچین و همچون گل گندوم ما به Seven segment های ساعت دیجیتالی هم میشاشیم همچین و همچون گل گندوم ما به گداها و پیر مردها و چلاق ها میشاشیم همچین و همچون گل گندوم ما به ضعفا و نیازمندان و در راه ماندگان میشاشیم همچین و همچون گل گندوم ما به جد و آبادمان میشاشیم همچین و همچون گل گندوم ما به ناتوانی های بشری میشاشیم همچین و همچون گل گندوم ما به معجزات و کرامات اهل بصیرت میشاشیم همچین و همچون گل گندوم ما به بد بختی و تیره روزی عن قریبمان میشاشیم همچین و همچون گل گندوم ما به خوشبختی در ذات و به مثل افلاطون در اصل میشاشیم همچین و همچون گل گندوم ما به راسل، برگسون و جیمز میشاشیم همچین و همچون گل گندوم ما به همه ی کسانی که در ساعت تدریس شوپنهاور به کلاس هگل میرفتند میشاشیم ما به آن عده ی قلیلی که به کلاس شوپنهاور میرفتند هم میشاشیم به خود شوپنهاور هم میشاشیم همچین و همچون گل گندوم انقدر میشاشیم همچین و همچون گل گندوم تا در اثر کمبود آب و مصرف لازیکس و سایر داروهای مدر جانمان در بیاید همچین و همچون گل گندوم Thursday, July 03, 2003
•
یادته بهت گفته بودم: اگه خواستی خودتو بکشی تو کابینت سومی برات به اندازه ی کافی سیانور گذاشتم. یه خوردشو بریز تو نسکافت و آروم برو بالا؟ گفتم اگه خواستی خودتو بکشی نه اینکه اگه هوس کردی شیشه ی سیانور پر از لک انگشتات شده اما تو هنوز اینجایی مرد هیچ وقت لک انگشتاش جایی نمیمونه حتی وقتی که کار تموم میشه یادت رفته مرد من؟ Morning Grey-Lacrimas Profundere Download it
•
گاهی در خاطره ام ظاهر میشوی با همان نگاه روز اولت پاهایم سست میشوند برایت میمیرم تا دیوانه نشوم به اجبار زمین و زمان را حواله ی آنجایت میکنم                   Blame, Blame, Blame, do u know fucking me?
•
ارواح قهرمان نیستند ارواح زیبا نیستند ارواح نمیتوانند با من غذا بخورند ارواح آواره اند ارواح سوال های مرا جواب نمیدهند ارواح راه را به من نشان نمیدهند ارواح بوسیدنی نیستند ارواح ظریف نیستند ارواح مرانمیخندانند ارواح تلفن مرا ندارند ارواح نوازشم نمیکنند ارواح واژه های ناب را نمیدانند ارواح بی زبان اند تنها و تنها مینشینند در اطرافم و مرا از همه چیز بی نیاز میکنند ارواح آرامش را به پهنای مرگ برایم می آورند ارواح در قبرستان به خود نگاه میکنند ارواح اطرافشان را به تخم بچه روح هم حساب نمیکنند Alone-Anathema Download it
•
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از بین آن همه ساز رقصان تنها پا کشیدن ویولون را میشنوی هر چه سعی میکنی تنها شخصیتی که به خاطر می آوری پدر ژپتوی کت فروش است کور رنگی هم که دیوانه ات کرده است دیگر چه میخواهی؟ تمام و کمال باید ایمان بیاوری غم گین ی Wednesday, July 02, 2003
•
دوستی برای استعمال خارجی است عشق را با احتیاط میتوان در اطراف نواحی مخاطی هم استفاده کرد ولی تنهایی مخصوص شیاف کردن است
•
من دوست دارم از توی Command line به تو دسترسی پیدا کنم این باعث میشه یهو سر و کلت پیدا بشه در ضمن قبل از اینکه خودتو ببینم مجبور نمیشم یه عالمه چیز ببینم از هیچی یهو تو رو میبینم.
•
یه سوسیس به گندگی یه خربزه حتما باید سر میز خورده بشه با عرق کشمش و دعای دسته جمعی تو خیال میکنی آداب و رسوم رو ننه ی من اختراع کرده؟
•
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تایمر من خراب شده قبلا هر چند ماه یه بار بهم میگفت آدم باش الان هر چی حیوون بازی در میارم هیچی نمیگه عجیبه. از یه طرف خوش خوشانم شده که کسی کاریم نداره از یه طرفم نگرانم، آخه این موذی وقتی صداش در نمیاد داره نقشه میکشه. Tuesday, July 01, 2003
•
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خستگی بر جانم خستگی بر رانم خستگی بر کانم خستگی در کانم خستگی در انبانم خستگی در خانه ام خستگی در معشوقم خستگی در نگاهم خستگی در لباس های چروکم خستگی در کتاب کهنه ام خستگی در کامپایلر جاوایم خستگی در زیرسیگاری ام خستگی در هسته ی گوجه سبزهایم خستگی در بالش نازکم خستگی در پتوی سیگار سوز شده ام خستگی در گوش هایم خستگی در سلام ام خستگی در خداحافظ ام خستگی در آفتابم خستگی در غروبم خستگی در رویایم خستگی در دستانم خستگی در نوازشم خستگی در گرگم طعم همه چیز گس است دوست ندارم دلم خواسته یک سکانس طولانی دراز بکشم و برایم خاطرات قطب شمالت را تعریف کنی و من موهایت را ببافم. Man overboard-Steve Hacket Download it
|