Sunday, September 28, 2003


از وبلاگ نغمه:

در طولانی ترين شب دنيا
حرفهای تازه تری زديم
و گرما درتنمان نفوذ کرد
و در داغ ترين بوسه های دنيا ذوب شديم
و فراموش شديم در ميان همه رخوت اطراف!

من امشب طفلی را درشکم دارم
که فقط چند لحظه دوام می آورد
در اين احساس دور از ذهن شناورم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Friday, September 26, 2003



با هم تا ته دنیا قدم خواهیم زد
برگ ها خش خش خواهند کرد
برای ما

احساسات غریبمان را واژگون خواهیم کرد
شیشه ها بخار خواهند گرفت
برای ما

زندگی را خواهیم دید
گرگ ها زوزه خواهند کشید
برای ما

آهنگ ها و فیلم ها و نقاشی ها را کهنه خواهیم کرد
خانه گرم خواهد بود
برای ما

ریل ها را به هر کجا خواستیم ختم میکنیم
قطار ها سوت خواهند کشید
برای ما

داروهای توهم زا را کنار خواهیم گذاشت
یخ ها در آب پرتقال صدا خواهند کرد
برای ما

بچه ها دوستمان خواهند داشت
مداد رنگی ها تراشیده خواهند شد
برای ما

گوش هایمان دروازه خواهد شد
آدم ها از حلقه ی آتش خواهند پرید، بند بازی خواهند کرد
برای ما



Je suis malade-Serge lama et Emma
Download it

Thanks baby orange 4 music



دست دراز کن
وقت است که سکه ای دهمت
تا برایم از آن زندگی ها که همیشه انگشتم نشانت میداد بخری
اگر دستانت از خاک بیرون شود
و جیب های سوراخم را مادر دوخته باشد


ما ملافه ها را کثیف میکنیم
ما در تاریکی هم سوسک ها را میبینیم
ما هیچ وقت با هم خوابمان نمیگیرد ــ همیشه یکی از ما در حال وول خوردن روی کرختی دیگری است. ــ
ما ترکه ای ترین رژیمی های دنیا هستیم
کمبود اکسیژن همیشه دلیلی است که برای کارهای زیر میزیمان میتراشیم
ما صدای کیسه ها را در می آوریم
ما چراغ ها را خاموش و روشن میکنیم
ما لباس های زیرمان را گم میکنیم
ما با هم دعوا نمیکنیم، اصلا دعوا نمیکنیم، حتی!
قانون بقای انرژی میگوید روزی دیوار های خانه ی ما نم میکشد
ما با هم خیلی متعادلیم
شاید هم من با تو
در هر حال
ما با هم خوشبختیم


گاهی یاد کسانی می افتی که تو را ریز میدیدن و روزی به دست و پایت افتادند
آنوقت قند توی دلت آب میشود، پاهایت از زندگی سرشار میشوند.



Fidelity or accuracy, that's the question




دزدیده شد از مردی که لب نداشت



Perfect day-Lou Reed
Download it



بوی پول میاد
الساعه یه گزارش نوشتم که دود از کله ی دکتر امیری بلند شه
کاری که 20 ساعت هم وقتمو نگرفته بود، ریز ریز تو جدول رسوندمش به 100 ساعت
همچین که انگار با فشرده سازی و این حرفا تازه کارو اقتصادی کردم.
تحقیق و پیش پرداخت 50 ساعت
تطابق منابع 30 ساعت
تنظیم چکیده ها 20 ساعت


اعتیاد خانمان بر انداز به قرص نعناع
خدا باعث و بانیشو...

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Tuesday, September 23, 2003





بالاترین بام را میخواهم
شهوت پریدن، آخر مرا به بالاترین بام هدایت خواهد کرد



Vielleicht das nachster zeit-Rainbow
Download it

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Justify, speak the lies, close your eyes
As we make love
Touch my skin, let the fun begin, once again
I hear your cries, rise oh rise
Feel the nails, tell tales trails across my spine
Beautiful
Silken kiss, on a night like this, who would miss
Our final hour
Closer still, close your eyes, see my world, it's animal
Insatiable
Velvet glove, unrequited love, find the words
And make them rhyme
One last dance, hypnotizing trance, a knowing glance
I love you
Closer still, lose your will, see my world, it's criminal
Insatiable
Things we hide, keep them out of signt, heard it said
It's unbearable
Feel my pain, taste my shame, who's to blame
Inexcusable



Hunting humans (Insatiable)-Rainbow
Download it

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ



Foreclosure of a dream-Megadeth
Download it

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

There's a light in the sky
That hangs on the edge of illusion
Something very fine but it's something
You know is there
Mystery of time hidden by a man of confusion
But the hand is quicker than the eye



Magic-Rainbow
Download it



بچه دبیرستانی یه ریش یه متری گذاشته که اگه نمیشناختمش فکر میکردم معلم دبیرستان بابام بوده،
اینجا همه اول میخوان بزرگ بشن، بعد هیچی نمیخوان، بعد دوباره میخوان کوچیک بشن.


باز این بلاگر تخم حروم نصف آرشیو منو پروند.
سالی یه بار این کارو باید انجام بده، وگرنه حوصلش سر میره.


چه با شکوه اند لحظه هایی که خودت را وصله ای ناجور بر همه ی چیزهای قابل درک نمیابی
چه با شکوه اند لحظه هایی که از فرط آرامش و شیرینی، حتی نمیتوانی دست کسی را بفشاری
چه با شکوه اند لحظه هایی که از بازی لذت میبری، حتی از باختنش
چه با شکوه اند لحظه هایی که دنیا را با پاپ کورن و آب میوه تماشا میکنی
لحظه هایی که به اندازه ی یک تپش غیر عادی قلب یا یک عرق ریز کف دست هم ماهیت خود را فراموش نمیکنی


سر که نه در راه عزیزان رود حتما در راه عزیز نمایان میرود، نمیخواد انقدر مواظب باشی



مایوتو در بیار میخوایم بریم تو خشکی.


وای که چقدر امشب شب شده


یک رقیب میخوام واسه اینکه چند روز بریم تو کمپ ویژه ی نگه داری بی شعورا بازی های خطرناک کنیم





Before you-Chantal Kreviazuk
Download it



دیدین آدم کتاب انگلیسی جلد کلفت با کلاس میخره؟


دست میکشم بر پوست کشیده ی شب
دریغ از یه جو لطافت،
پس دست میکنم در شرتم


زیر باران باید با زن مردم خوابید
کدوم کس خلی زن خودشو میبره زیر بارون با دلهره میکنه؟
حتما یه ریگی باید تو کفش خودشو زنه باشه که مجبور شدن زیر باران با هم بخوابن.
البته که کفش پاشونه! پس فکر کردی اگه یهو یکی سر رسید دکتر مارتینو میزنن زیر بغلشون و فرار میکنن؟


خانوم هاویشام رو بوسیدم، بعد از چند سال؟ مممم، نمیدونم، تازه اونم شوخی شوخی، گفتم تولدت مبارک، گفت پس سرویس طلا کو؟ گفتم تا با عنکبوت بازی میکنی از این چیزا خبری نیست.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Sunday, September 21, 2003


دریا توفانی است
من و تو نیستیم
شن ها روی هم خوابیده اند
من و تو نیستیم
موج بر سر ساحل میکوبد
من و تو بر سر هیچ کس نمیکوبیم
آسمان بلند است
من و تو کوتاه تر از آنکه لحظه ای خستگی به افتادنمان کمک کند
آن ها به پشت خوابیده اند و با لذت تماشا میکنند
من و تو نیستیم
من و تو با هم آمدیم
با هم بر خواهیم گشت
زندگی من و تو
حاصل نبودنی عمیق است
بیهوده تلاش میکنیم که باشیم
در طبیعت، پسرها همیشه به پدر وفا دار میمانند
من و تو حاصل نبودنی عمیقیم


خوب حالا یه کم به صحنه های گوشه گوشه ی هاردت نگاه کن،
ببین پسره چه لبی گوشه ی ستون از جولیا رابرتز میگیره
ببین چقدر سادس قضیه!
تا حشری میشی همه چی میپره.
احتمالا مولای ما علی هم وقتی در خیبر رو از جا میکنده حشری بوده.





Every night i hide in bed n plan 2 run away
Every night i hide in bed n plan 2 run away
Every night i hide in bed n plan 2 run away
Every night i hide in bed n plan 2 run away
Every night i hide in bed n plan 2 run away
Every night i hide in bed n plan 2 run away
Every night i hide in bed n plan 2 run away




هر از گاهی آنهایی که کشتمشان کنارم مینشینند
بسته ای کلینکس به دست
گریه ام را در آغوش میگیرند
و نمیفهمند چرا هر چه دلداری ام میدهند گریه ام رها تر میشود
هق هق ام بیشتر به آسمان بلند میشود
نه نه نه
خودآزاری برای من حد و اندازه ندارد
هر چه پیشرفت کرده ام
تنها توانسته ام قاتل بهتری باشم و تعداد بیشتری سوژه برای شب های اندوهناکم روی هم انباشته کنم
دیشب چیزی تا تمام شدن فاصله نداشتم
جنازه ها معصوم و پاک بر زمین خفته بودند
و من با ضعفی بی نهایت پیشانی بر خاک با همه ی روزن های پوستم میگریستم
لعنت بر من که زندگی را ادامه میدهم
لعنت بر من که هر روز سرباز ماهر تری برای این خوکدانی میشوم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Saturday, September 20, 2003


یه زن و شوهر میان سال و خوش تیپ کنار من تو تاکسی بودن
مرده که حرف میزد پایین تنم سست میشد
زنه که حرف میزد بالا تنم سست میشد
گمونم بچه ی اینا همونه که ویروس MS رو به دنیا هدیه کرد.


بیا قرار بذاریم حتی اگه تابلو بود که داریم مزخرف میگیم، حرف همو قبول کنیم.
آدم گاهی دوست داره مزخرف بگه و جدیش بگیرن.


دلت میخواد قدم بزنیم و باد بیاد؟
یا ترجیح میدی بشینیم و تماشا کنیم که قدم میزنن و باد میاد
کدومش بیشتر باد میاد؟


پاییز که میشد خانوم هاویشام همیشه تعریف میکرد
تو جشن آخر سال مدرسه من تو گروه کر بودم
اون آقا ارمنیه هم بهم میگفت مریم مقدس
مهران هم توی گروه رقص بود
دخترا هم یکی یکی میومدن میگفتن مهران اول با من.


این Guest-Book این بغل خیلی دراز و اینا شده بود خالیش کردم
اصلا هم منظورم تخلیه چاه نبود، کاملا با احترام و یه مراسم خاک سپاری با آبرو این کار رو کردم.
روابط عمومی پادگان آلیسون
گروهبان کلگ





این آهنگه روی CD ی PHP بود
قشنگ میشه باش از رو دکل کشتی شیرجه زد اون دنیا
Download it



Joining you-Alanis Morissette
Download it



Save me-Aimee mann
Download it

این CD ی shAdi هم دهن واسه ما نذاشت.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Friday, September 19, 2003


نوشته ی بالای آهنگ ها مال وبلاگی است که اجازه ندارم بهش لینک بدم:

گالان با ته مانده خنده اش، بی حال و تلو تلو خوران جلوی در چادر ظاهر شدو از نفس افتاده گفت : آخر فکرش را بکن ! من از آنها ماه تکه تکه شده خواستم، ماه تکه تکه شده!
سولماز قاه قاه خندید و گالان نعره کشید :آهای بی حیای گوکلانی! سرت به تنت زیادی می کند؟

اگه این Inspiration رو اینقدر از تلویزیون نشنیده بودم حتما دوستش می داشتم!

این ویولون که آروم آروم شروع میکنه و آروم آروم یکی یکی یا دو تا دو تا نت ها میره بالا و تند تند همه رو یا بعضی ها رو بر میگرده پایین.
یا این آهنگه که اسمش BELLA ست و خودشو دوست ندارم، اما هی دارم گوشش میدم چون اسمشو دوست دارم.
یا این سردرده که درد نیست، یه سنگینی سیاله.
یا صدای تو پشت تلفن که جور خوبی مستم میکنه.
یا کتابی که هیچیش شبیه من نیست ،اما تک تک جمله هاش هست.
یا گیتاری که تاثیر دست نزدن بهش از بازی کردن باهاش بیشتره .
یا خماری ِ گاهی ِ چشمام که خودم دوست ندارم ،اما تو داری .
یا نقطه ویرگول این مطلب که گیر دادم بهش!
همشون جالبن
نه به تنهایی، که با هم
چون حس الانم عجیب عین همه اینها ست.





The tourist-Radiohead
Download it



Subterranean homesick alien-Radiohead
Download it



غریبه وقتی سیگار میکشم و سینم میسوزه پاشو cd رو عوض کن
غریبه وقتی به دیوار میچسبی لبخند میزنم و دست توی موهام میکنم
غریبه روی من راه برو، روی من آب بریز، به گردنم خردل بمال
غریبه استخون فکم برای تو، خنکی ات برای من
غریبه ما بی شرفیم، ما بی همه چیزیم
غریبه دستام میلرزه، شاید مال وزنه زدن باشه، شاید هم مال اعصابم
غریبه وقتی روی پام بند نیستم چه خوب که لم میدی و با آهنگ میخونی
غریبه درها و پنجره ها رو بستی؟
غریبه فهمیده و بی سر و پا
غریبه بی تربیت و دوست داشتنی
غریبه خوشم میاد که میدونی داری چه گهی میخوری
غریبه به محض اینکه شبیه خوک میشم دوستم داره
غریبه وقتی به هم ریخته و نخراشیدم بهم میگه سکسی شدی
غریبه وقتی احساس آدم بودن میکنم جو رو سنگین تر از اونی که هست نمیکنه
غریبه جز من کسی رو آدم حساب نمیکنه
غریبه
امشب خرتوخرم، شلوغ پلوغه، آستیناتو بزن بالا و کف دستتو بذار روی پیشونیت.


غریبه بیا بریم خونه ی ما


هوس نزدیکی از نوع جنسی در شب تار


از این دخترا که به همه میدن و به همه میگن "خیلی این دو سه ماهه داغونم"


حماقت از چشم سیات میریزه


عزیزم من به خودم هم میخندم، تو که جای خود داری.


خیام اگر ز باده مستــی خوش باش            با ماه رخـــــی اگر نشستی خوش باش
چون عاقبت کار جهان نیستی است            انگار که نیستی! چو هستی خوش باش

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Wednesday, September 17, 2003


فلز رنگ خورده ی گوشه ی در چقدر سرد بود
وقتی لباس عوض میکردی


یه خانوم چاق مبادی آداب اشرافی میتونه چی از جون چارتا استخون آواره و بد دهن بخواد؟


یکی آکاردئون میزد
یکی آکاردئون میزد
یکی آکاردئون میزد
و یکی دلش میخواست بلند شه، دستاشو بذاره روی میز و محکم بگه:
منو از دمدمی مزاج بودن نجات بده، منو از دمدمی مزاج بودن نجات بده، گور پدر همه ی هیجان های کون نشور عالم.


اعتیاد خانمان بر انداز به شیرینی گردویی.


من همون خاک زیر پاتم که میره تو دم پاییت، بعد درش میاری و میتکونیش، بعد دل همه آب میشه واست.
همه ی اعتبارت مال منه، تا وقتی که تو دمپاییتم
گات ایت.

پ.ن: من و تو کاملا مجازی و نوعی هستن ;-)


کارشو خیلی خوب بلد بود
اول که گذاشتم دنبالش، چند بار دور استخر دوید
گذاشت خوب خوب مصمم بشم
بعد رفت تو پارکینگ
رفتم دنبالش و شونه هاشو گرفتم
اونوقت خیلی خونسرد گفت "که چی؟"
هه هه، یعنی گربه رو باید وقتی نفس نفس میزنه سر برید.


رابطه ی نو شدن او با فندک جدیدش را فقط من میدانستم.


زندگی تو هم محقر است هم صفا ندارد،
درویش جان این کاره نیستی.


هیچ چیز کم از کرکره ی خاک گرفته ی سبز کمرنگ نداری.


از قدیم گفتن وقتی مستی، انقدر به سیفون آویزون نشو

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Monday, September 15, 2003


چند روزه خیلی دلم واسه خانوم هاویشام قیلی ویلی میره، نمیره یه وقت، گمونم دوستش دارم.


یه شب سر میز بازی با کلمات، وقتی نور کمرنگ اقتاده بود رو موهای صافش و من کفرم از "ذ" های به درد نخور توی دستم در اومده بود، از زیر میز پاشو گذاشت روی پام، به روی خودش هم نیاورد، تا بزرگ شدیم.


اگه نامرئی بودم
اولین کاری که میکردم این بود که وسط زندگی خوابم میبرد


فحش جدید بلد شدم:
بابام بهت سلام رسوند


در ضمن انقدر هم منو نکن.


دیدین بعضی ها که دست دراز میکنن تا باهاشون دست بدین،
مکث میکنین،
یه نگاه به صورتشون میکنین
و بعد دست میدین
بعد که دست دادین دوباره سرعت همه ی کارها عادی میشه
اون مکث برای چیه؟


استعداد های من با محو خط ها شدن شکوفا میشوند
هر وقت حواس ام جمع تصاویر و اشکال است
مثل خودشان بی معنی میشوم
فضا برای من مرگ خلاقیت است.
مرزهای خستگی، لبه های جنون، دور تا دور هشیاری
این ها را میپرستم







ATWA-System of a down
Download it


وحشی نیستم
زنجـیری نیستم
درد بی درمون ندارم
خود نمایی ها و هیجان های پر حرارت بلوغ را
مدت هاست کنار کتانی هایم آویخته ام

اما، اما...
آلودگی صوتی را دوست دارم

گاهی خشم
از عطش خشک تر است
از گرسنگی اسیدی تر
از شهوت خودخواه تر
از در و دیوار چرک روزهایی
که جواب چراهای سیاهم را با پوزخند میدادند
بسته تر و کسالت بار تر

گاهی خشم
دیر پز میشود

فرشته ای نیست
که رقیق کندش

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Saturday, September 13, 2003







Starter-Cardigans
Download it



Luv fool-Cardigans
Download it


قسم به انگشت کوچک پایت در دهانم
قسم به شاشیدن زیر دوش آب گرم
قسم به دختری که بوی گند فلسفه نمیدهد
قسم به 3 تلمبه ی آخر
قسم به بوی کرم های مادرم
قسم به پسرهایی که با دهن کجی آدامس در دهانشان نمیگردانند
قسم به خدایی که مثل روح جواب سلام نمیدهد
قسم به سولوی پیانوی اول شب
قسم به قرص هایی که ماهی یک هفته میخوری
قسم به کتاب هایی که دانلود کردم و هنوز نخواندم
قسم به قاه قاه خندیدن به گور پدر بازماندگان
قسم به فیش فینگر
قسم به آتش که شوخی ندارد
قسم به پرنده ای که پف میکند
قسم به لحظه ای که میفهمم خواب حتمی است
قسم به تنی که بی جانش میکنم
قسم به اسکادای گرافیتی
قسم به وقتی که میپیچد "نع"
قسم به زنگ بی هنگام تلفن
قسم به چشمان هشیار بعد از جلق
قسم به آنکه از رنگ ها میترسد
قسم به آنکه در بی رنگی میرقصد
قسم به او که هر لحظه خودش را میکشد و زنده ترین است
قسم به فصل افسردگی های خیابانی
قسم به کلامی که آموختنش گنگ میکند
قسم به نجیب ترین هرزه ی عالم
قسم به آنکه خونش بر دستان قاتلش بوسه میزند
قسم به روزی که دیگر نباشم
قسم به عمق پوچی
قسم به کرختی و راحتی عادت

زندگی را دوست دارم
به کوری چشم هر که پوزه اش میخندد


الانه که یه بلایی سر خود پدر سوختم بیارم
چقدر امشب جالب شدم، قربون خودم برم


به خاطر بوی آدامستم که شده میخوام امشب خیلی بهت نزدیک باشم، خیلی زیاد


خانوما و آقایون من کمی خسته هستم
اونایی که تو مهمونی زیاد بهشون لبخند زدم اگه بخوان میتونن شب بمونن
بقیه هم خوشحالم کردن
به امید دیدار، در خونه از این طرفه


ریتم ترکی استانبولی سند بادی با عطر تند و موهای وحشی و لب های بسته و صورت عرق کرده


دیدین آدم گاهی ته ریش داره؟


فکر کن از صبح منتظر یه استاد باشی
هی در اتاقشو بزنی، بعد آروم دستگیره ی درو فشار بدی و ببینی قفله
فکر کن از صبح ساعت 10:30 تا حدود ساعت 4 عصر این کارو بکنی
و فکر کن دیگه کم کم بدون در زدن و سلوموشن دستگیره رو فشار بدی
و یهو بیفتی تو اتاق استاد
اونم از ترس نیم خیز بشه
بعد بگی لطفا 0.75 منو بکن 8 که مشروط نشم
اونم بگه باشه و باهات دست بده
همون استادس که وقتی آقاگل بودم سر امتحان میان ترمش رفتم چیتگر و دوچرخه اوراق کردم
همون که اصلا قیافه ی من یادش نیست


از وبلاگ نــــغمه:
می توانستم نويسنده بزرگی شوم
و يا نوازنده مهمی
و يا زنی ايده آل برای مردی

اما من فقط فاحشه خوش ذوقی شدم!!!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Friday, September 12, 2003


من مرده ی اون جنون معصوم و لطیف استخونای این آهنگم
گروهبان خلع سلاح بشه واسه این همه نرمی و بی پدری


Oh I beg, I beg and plead -singing-
Come out of things unsaid, shoot an apple of my head




Clocks-Coldplay
Download it



امروز خانوم هاویشام یه روسری آبی سرش کرد و به من گفت "خوب شدم"؟
چقدر پیر، چقدر پیر، پیر و بی رمق و بی آزار


میای کثافت کاری؟


زن و شوهری که از بدن همدیگه به عنوان بشقاب و کاسه و ظرف و ظروف استفاده نمیکنن
یه نوع مهمی از نزدیکی و نشئگی و رفاقت رو از دست میدن
بابا مگه چقدر اونو بکنی تو اون، اون میشی؟ تا کی؟
شامتونو بردارین بیارین رو همدیگه بخورین.


ده، خیلی انی
چند بار بهت گفتم باهاتو تر تمیز موم ننداز
کج و کوله بنداز که وقتی داری تلویزیون نگاه میکنی حوصلم سر نره
هان؟ بابا همه ی انگشتاتو ده بار هم لاک بزنم بازم فیلمش تموم نمیشه آخه.
ان ان ان


اولترا احساسات محوری پسا مدرن محلی


آدم بشینه چند ساعت Alanis Morissette گوش بده و تخمه هندونه با ظرافت بشکنه به یه حالت های عرفانی خوبی میرسه
خصوصا اگه آخرش که فکت میفته، آهنگ Uninvited در حال رژه رفتن باشه و تو با پای خواب رفته آتیش بکشی به سیگار
انقدر احساس نزدیکی با دنیا میکنی که اگه موقعیت مناسب باشه ممکنه با عشق فراوون یه سطل فضولات حیواناتو بخوری

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Thursday, September 11, 2003


چقدر عالیه که تو شبیه زویا پیرزادی
وقتی حرف میزنی قند تو دلم آب میشه
احساس میکنم دارم یه کتاب جدید از زویا میخونم که هیشکی تا حالا نخونده
از اونم عجیب تر میدونی چیه؟
من که زویا رو ندیدم، شایدم اگه ببینم هیچ خوشم نیاد
اما وقتی هم که حرف نمیزنی منو یاد زویا پیرزاد میندازی
اصلا تو زویا پیرزاد منی
بگو دوستم داری
خوشم میاد زویا، بگو


من اگه دختر به اون خوشگلی داشتم سالی به دوازده ماه مست مست بودم
فکرشم محشره، سارافون دامنی قرمز و زرد بپوشه و موهاشو دم موشی کنه بیاد سر میز با باباش غذا بخوره، اگه باباش نباشه نخوره تا باباش بیاد







Blue universe-Craig Chaquico
Download it



از این مسابقه ها هست
یکی دامنشو میزنه بالا
اون یکی حمله میکنه
اون یکی جا خالی میده


اشکالی داره هوار هوار یا هوار عزیز جونُم گوش کنم؟
هوار هوار یا هوار نازی ماشالا؟
هوار هوار یا هوار ای یار باریکلا؟


واقعه نگاری:
ساعتم پیدا شد.
رو دسته ی دوچرخه ی کوهستانی توی انباری بود.


وقتی یکی حوصله نداره
هی بهش نگین بیا بریم ددر
هی بهش نگین این یه بار به خاطر من بیا
هی بهش نگین کلاس میذاری
هی بهش نگین لوس
هی بهش نگین مگه دختری که انقدر ناز میکنی
هی بهش نگین نامرد
هی بهش نگین دارم دق میکنم
هی بهش نگین مگه کار سختیه
هی بهش نگین به درک خدافظ


اگه خانوم خامنه ای هنوز برنامه بچه ها اجرا میکرد
اون واق واق وینیجه هم میومد قدم میزد
من زنگ میزدم میگفتم برام افسانه ی توشیشان پخش کنن
بعد یه ذره من و من میکردم
میگفتم: چیز اسکروچ هم بذارین واسم
با این خانوم مجری جدیدا اصلا راحت نیستم


من سینه هامو تکون میدم
خانوم هاویشام یه جوریش میشه
عمه سفیده خندش میگیره


حوصله ی بیرون رفتن ندارم
اونم از نوع 250 گرمی
حالا عمده باشه شاید بشه یه کاریش کرد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Tuesday, September 09, 2003


کانسپچوال آرت یعنی نصف شبی دو تا بلند گو نمکی آویزون کنی از دیوار خونت، توش با صدای رسا بگی حیدر مولا، حیدر مولا
شیطونه میگه چار تا بلند گو نمکی کرایه کنم، از طبقه چارم آویزون کنم
Evanescence و Nicos و Secret garden واسه اهالی محل پخش کنم
همچین که حاج خانما اندازه تمام 40 سال زندگیشون، کونشونو بکنن به حاج آقا و گریه کنن


قرون وسطا


زندگی ام پر از هجوم است
کاش یکی از این هجوم ها تکلیفم را معلوم میکرد
تا ابد مرا به اسیری میبرد


گوشم هنوز میخواد


چقدر سست شدنت رو دوست دارم
وقتی که حتی با چشم بسته هم میتونم بفهمم استخونات میخوان بخوابن





playground school bell rings again
rain clouds come to play again
has no one told you she's not breathing
hello i'm your mind giving you someone to talk to
hello

if i smile and don't believe
soon i know i'll wake from this dream
don't try to fix me i'm not broken
hello i'm the lie living for you so you can hide
don't cry


suddenly i know i'm not sleeping
hello i'm still here
all that's left of yesterday



Hello-Evanescence
Download it


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Monday, September 08, 2003





امشب میخوام بخوابم



Angel-Sarah Mclachlan
Download it



Do what u have 2 do-Sarah Mclachlan
Download it


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Sunday, September 07, 2003


یه قایق بادبانی
یه اتاق فسقلی
یه میز
یه تخت دو طبقه
یه استیک سفت
یه ککتل خوشمزه و رقیق برای تو
یه ودکا برای من
یه ضبط کهنه که صداش به زور در میاد
از طبقه ی دوم آویزون میشم باهات حرف میزنم
و کم کم میام راحت تو تختت
که خون تو چشام جمع نشه
همین


خیلی جالبه
نمیخوام اسم ببرم
ولی میایم خودمونو مدرن نشون میدیم
مثل سگ مدرن نشون میدیم
میایم اصالت فرد مطرح میکنیم
میایم خدا مرده است میگیم
میایم تابو شکنی میکنیم

بعد مثل یه بچه گربه ی مامانی
تا از یکی خوشمون میاد اسطورش میکنیم
آخه احمق برا چی به خودت اجازه میدی وقتی از یکی خوشت میاد، بقیه رو پیرو و مقلد اون بدونی
اگه همشون برگردن بهت بگن ما اونو تخم خودمون هم حساب نمیکنیم
دلت خنک میشه؟
آدمی که اسطوره سازی میکنه
هیچ بویی از تمدن نبرده
هیچ بویی از هوای خنک و آزاد بالای کوه آزاد اندیشی نبرده




So you're with her
And not with me
I hope she's sweet
And so pretty
I hear she cooks delightfully
A little angel beside you
So you're with her
And not with me
Oh how lucky one man can be
I hear your house
Is small and clean
Oh how lovely with your homecoming queen
Oh how lovely it must be

When you see her sweet smile baby
Don't think of me
When she lays in your warm arms
Don't think of me

So you're with her
And not with me
I know she spreads sweet honey
In fact your best friend
I heard he spent last night with her
Now how do you feel

When you see her sweet smile baby
Don't think of me
When she lays in your warm arms
Don't think of me

And it's too late and it's too bad
Don't think of me
Oh it's too late and it's too bad
Don't think of me

Does it bother you now all the mess I made
Does it bother you now the clothes you told me not to wear
Does it bother you now all the angry games we played
Does it bother you now when I'm not there

When you see her sweet smile baby
Don't think of me
When she lays in your warm arms
Don't think of me

And it's too late and it's too bad
Don't think of me
Oh it's too late and it's too bad
Don't think of me





Don think of me-Dido
Download it



لذتِ باختن به درد


سیگار و عود و اودکلن دارم
شهوت ندارم



Did you just call her amazing
???
Surely we both can't be amazing!
And give up my hard earned status
as fabulous freak of nature
???
I have abused my power forgive me
you mean we actually are all one
one one one one one one one
always looked good on paper
sounded good in theory




One-Alanis Morissette
Download it



دقت کردین پیچ های امن و مهندسی ساز و حفاظ دار وسط اتوبان چقدر ترسناک تر از گردنه های باریک و مه گرفته هستند؟
یه شب پیاده امتحانش کنین، جهنمه.



در آن شلوغی
که لبخند خیرات میکردند
چه شیرین بود وقتی به من اخم کردی


وقتی که میشد بخار را با انگشت از روی صورتت پاک کرد





I know what u want-Busta rhymes & Mariah Carey
Download it

Thanks shAdi 4 music


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Friday, September 05, 2003


من گاهی مادرم را به دیدن فیلم سوپر دعوت میکنم
من گاهی راجع به ممه های خواهرم باهاش شوخی میکنم
وقتی پدرم زنده بود گاهی به خاطر بلند بلند حرف زدن راجع به جنده بازی هاش کتک میخوردم
اگر آدم های متشخص به من رو بدهند، شاید در جمع به آنها بگویم کیرم را بخور
گاهی دلم میخواهد بشاشم به همه چیز
حتی آبروی دیگران
گاهی اگر به شوخی به من بگویی جـــــــــون آنقدر می کنمت که دیگر نا نداشته باشی
گاهی اصلا رعایت نمیکنم
گاهی مثل کسانی که میدانند چند دقیقه ی دیگر میمیرند
به هر کاری دست میزنم

من همینم
اما دیگران مجبور نیستند مرا تحمل کنند
حق دارند
روانی بودن من دراماتیک نیست
که بتوان از آن لذت هنری برد
من واقعا بی ادب و روانی و بی ملاحظه هستم
از دیوانه انتظار نداشته باشید همیشه آرام باشد

میدانم که آزارتان میدهم
میدانم، میدانم میدانم
جواب از پیش معلوم است

if I go insane, will you still let me join in with the game

???

NO

The lunatic is in my head
The lunatic is in my head
You raise the blade, you make the change
You re-arrange me till I'm sane

You lock the door
And throw away the key
There's someone in my head but it's not me.

DEAR ROGER U'RE WRONG
IT'S ME
EXACTLY


2*2=4


گاهی عمیقا در نیمه ی تاریک هستم
جدا، میفهمی؟ جدا
همه چیز در زندگی شوخی نیست
کاش میشد لات بی خطر باشم
اما خطرناکم
گاز میگیرم دوستان
گاز میگیرم
:-(

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Thursday, September 04, 2003


رابطه یعنی حرکت از دنیای شخصی من به دنیای شخصی تو
وقتی که این دنیاها رو از هم بگیریم
رابطه پرواز میکنه
میره و میره
یه جایی میشینه که دیگه دستمون بهش نرسه


فرض کن نرده ها TTTTTTTTTTTT خیلی هستن
و فرض کن اونور نرده ها یه قصر بزرگه
تو قصر بزرگ میز صبحونه چیده شده
و خدمت کارا دارن جلیقه ی استیفن رو تنش میکنن
اما اصلا اهمیتی نداره
چون وقتی داری تو طویله، وسط یه عالمه خاک و علوفه
از جسی لب میگیری
خوشبختی، تا مغز استخون


هم کوپه ی من یک گوله کاموای نارنجی است
نمیدانم چرا هر چه میرویم کوچکتر میشود
برای اینکه زیاد نفهمم
چشم از او بر نمیدارم
با این همه کور رنگی را چه کنم


از خودم میپرسم با سنگ ها و چوب ها چه کنم
شکستشان دهم
نگاهشان نکنم
مثل خودشان باشم
شاید هم زیاد به این فکر نکنم که این ها آدمیزاد هستند
قبول کنم چوب ها وسنگ ها هستند

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Wednesday, September 03, 2003


وقتی به خاطر می آوری از خجالت انگشت های بیرون زده از کفشت، مثل کسانی که در خودشان ریده اند راه میرفتی


تا همون 4-5 سالگی کاملا معلوم میشه Default روحی یه آدم چیه
بعضی ها دیفالتشون میشه اندوه، و بعضی ها شادی
بعضی ها آرامش و رضایت، بعضی ها جنون و شکایت

از این دیفالت هرگز نمیشه فرار کرد
حداکثر کاری که میشه کرد اینه که همیشه توی mood های غیر از دیفالت بایاس شد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Tuesday, September 02, 2003





Fire dance-Rainbow
Download it



ساناز نوشت:
"زندگی خود ارضایی مردی پشت درختان كاج است".

و چقدر من این صحنه رو تو پارک های این شهر دیدم
واقعا از شمارش خارجه،
حال آدم جدا به هم میخوره
من که پسرم
فکر کن یه دختر این صحنه رو ببینه
و فکر کن دختری متوجه بشه سوژه ی جلق برای یه افغانی شده
یه افغانی که چند متر اونطرف تر بین بوته ها سر پا نشسته.
و مثل جغد بهش خیره شده


وقتی یکی مثل ننه مرده ها جواب احوال پرسی رو میده
باید خنجر سرخپوستی رو برداری
سه تا خط رو شیکمت بکشی
و سه بار بگی "به من چه"
و بعد بحث رو عوض کنی


من طاقت ندارم نیمرخ به اون معصومی رو نگاه کنم
مخصوصا وقتی سرشو پایین میگیره و لوس لوسی حرف میزنه
یه چیزی از زیر گردنم میفته تو کفشم
کاش میتونستم آب شم و جذب شلوار کشیش بشم
مجبورم روی دو تا پام وایسم و هیچی نگم


بیشتر دوست دارم حمومم کنن تا حموم کنم
اینو به عهده میگیری یا به خاطر اینم یه زن دیگه بگیرم؟


فکر کن یه گوله کاموای نارنجی روی صندلی نشسته و از پنجره گربه های کر و کثیف توی حیاتو نگاه میکنه


دیدی بعضی وقتا زبونت رو میزنی به پشت دندونات و برای آدما نقشه میکشی؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Monday, September 01, 2003


در پرسپکتیو من دو تا ممه هست
گاهی بینشان ننو میبندم و به خوابی عمیق میروم
در امنیت کامل


زندگی در فانتزی
زندگی در بوی خوب است


چی میشد اگه میزد و من و تو هم پانسیون میشدیم
بعد تو در میزدی بهم میگفتی حوصلت سر رفته غذاتو آوردی با هم بخوریم.


بچه که بودم فکر میکردم "قربان" هم یه چیزیه مثل گروهبان، ستوان، ژنرال،
به بابام میگفتم باید چه درسی بخونم که "قربان" بشم؟
اونم با سر اشاره میکرد دارم با تلفن حرف میزنم بعدا بپرس
اما دقیقا هر دفعه داشت با تلفن حرف میزد اون سریاله که یه قربان جذاب توش بود پخش میشد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Home